مقاله روانشناسی ورزشی
مقدمه ( روانشناسی ورزشی )
روانشناسی ورزشی در بر گیرنده گزینش درست و برانگیختن ورزشكاران است به گونه ای كه هر ورزشكار بتواند در بالاترین حد توانایی خود به رقابت بپردازد.ورزشكاران در این راستا باید راهبردهایی را بكار گیرند تا رقیبان را روحیه زدایی كنند،باسطح بسیار بالای فشار مقابله و یا آن را كم كنند،از داروهای سوء استفاده نكنند,راهبرد های تیمی موفقیت آمیزی را بكار گیرند و مهارتها را آموزش دهند و بیاموزند.مطالعه روانشناسی و استفاده از آن در موقعیت ورزشی شخص را توانا می سازد كه
1.رفتاری را توصیف كند(ورزشكاران تیمی كه پیوسته برنده می شوند نسبت به گروه دیگر دوستانه رفتار می كنند تا ورزشكارانی كه پیوسته مس بازند)
2.رفتاری را تبیین می كنند.(شكست غیر منتظره ممكن است به این سبب روی داده باشد كه تیم خودی برانگیختگی لازم را نداشته،از سوی دیگر تیمی كه قبلاً شكست خورده بود در وضعیتی بهتر و اماده بود تا ثابت كند كه می تواند رقیبی با ارزش را شكست دهد)
3.رفتاری را پیش بینی می كند.(اگر مربی ورزش با اوقات تلخی آموزش دهد،ورزشكار به سبب اضطراب و ناتوانی در تمركز،نخواهد توانست گفتار او را بخاطر بسپارد.) بسیار مهم است كه یك مربی همانطور كه برای توسعه مهارتهای جسمی یك ورزشكار تلاش میكند,برای توسعه نحوه تفكر و مهارتهای ذهنی نیز به او كمك نماید.
روانشناسی ورزشی ورزشی علمی است که اصول روان شناسی را در حیطه ی ورزش به کارمی گیرد. موضوع بسیار جالبی دارد چون هم باعث افزایش آارآیی ورزشی و هم بهبود وضعیت روانی - اجتماعی فرد م یشود. قدمت آنرا از نظر آلی چند هزار سال (بقراط؟!) و از نظر علم امروز به کمی بیش از یك قرن نسبت می دهند.
متأسفانه علیرغم وجود تحقیقات نسبتاً گسترده در این حیطه، تعداد آتب
روان شناسی ورزشی از تعداد انگشتان یك دست تجاوز نم یآند (حداقل تا جایی که بنده تحقیق کرده ام) و این فقر در متون مطالعه در این زمینه را تا حدی آسان جلوه می دهد اما مشكل وقتی رخ می نماید که می خواهیم آنچه را روی کاغذ آمده در عمل محك بزنیم، آنجاست که عمق کاستی ها خود را نشان می دهند .سالها همه از روانشناسی ورزشی این انتظار را داشتند تا راهی ساده و پیدا آند . « انگیزه « نسبتاً فوری برای ایجاد یا ارتقاء چیزی به نام انگیزه به دلیل عدم شناخت اساسی و فقر پژوهشی چیزی ذاتی تصور می شد آه انسان ها یا آن را دارند، یا ندارند. برخی فكر می کردند انگیزه رامی توان مثل آدامس بین دیگران پخش کرد و دنبال یافتن دستور تهیه ی آن بودند. تمام اینها به این دلیل بود که تنها مقوله روان شناسی مطرح در تصور می شد. یعنی ورزشكار موفق عبارت بود از آمادگی « انگیزه » ورزش جسمانی + انگیزه. ولی همین مطلب انگیزه ای شد برای تحقیق تا امروز که همه می دانیم روان شناسی ورزشی از چیزی غیر از اصول روان شناسی تبعیت نمی آند وفقط با یك نگرش پایه و اصولی می توان بدان پرداخت. مربیگری مانند جاذبه است؛ شما م یدانید که آنجاست، م یدانید وجود دارد، « دآتر جمی ویلیامز » !؟ اما چگونه تعریفش می کنید.
روانشناسی ورزشی چیست؟
انگیزه پایداری و » روان شناسی در ورزش، محدوده ای از موضوعات شامل موفقیت، ملاحظات روان شناختی در صدمات ورزشی و توان بخشی، روش ها ی مشاوره با ورزشکاران، ارزی ابی استعدادها، پ یگیری تمرینات، خودباور ی برا ی موفقیت، مهارت ورزشی، ورزش جوانان و روش های بالا بردن کارا یی و خود را در بر می گیرد. در ورزش آوهنوردی ایجاد روحیه مثبت در هنگام « تنظیمی صعود، آگاه ساختن آوهنورد از صدمات ناشی از اشتباهات، ایجاد انگیزه جهت تمرینات به صورت صعودی و استعدادیابی از جمله مواردی است که روان شناسی ورزشی را شامل می شوند. هر چند غالبا برداشت عمومی چنین است که روان شناسی ورزش تنها مربوط به
ورزشکاران حرفه ای است اما این حوزه تخصصی دربرگیرنده محدوده وسیعی از موضوعات علمی، کلینیکی و کاربردی مربوط به ورزش و تمر ینات است . دو زمینه اصلی در روان شناسی ورزش وجود دارد: یکی کاربرد روان شناسی در بالا بردن انگیزه و کارآیی و دیگری تاثیر ورزش در بهبود سلامت روانی و عمومی.
روانشناسی ورزشی در حوزه های زیر تخصص پیدا می آند:
- بهبود کارآیی از طریق به کارگیری مهارت های روان شناسی
- موضوعات مربوط به سلامت روانی ورزشکاران
- همکاری با سازمان ها و ﻧﻬادهای متولی ورزش
- عوامل رشدی و اجتماعی مؤثر بر مشارکت ورزشی
تاریخچه روانشناسی ورزشی
اگر چه ارسطو به مطالعه حیات روح پرداخته است، با این حال روان شناسی علمی فقط از قرن نوزدهم آغاز شده و روان شناسی ورزش كه یكی از موارد استعمال خاص آن را تشكیل می دهد، نمی تواند از سابقه بیشتری برخوردار باشد. هر چند كه فلاسفه یونان از بحث دربازه بازی هایی كه در المپ، دلف یا كورنت جریان داشت، غافل نبوده اند.
در نظر داشته باشیم كه می توان ملاحظه كرد كه مطالعات اولیه بعضی رشته های روان شناسی با مطالعات روان شناسی ورزش همزما و منطبق است. به این ترتیب، متخصصین امر درباره تثبیت اساس روان شناسی اجتماعی تجربی در سال 1898 با تحقیقات نورمان تریپلت آمریكایی متفق القول هستند. وی در این دوره به مطالعه ای می پرداخته كه به تأثیر حضور تماشاچی در نتیجه مسابقه یك فرد مربوط می شود. تریپلت بعد از مشاهده آماده سازی دوچرخه سواران و بعد از اینكه متوجه شد زمان لازم برای طی همان فاصله برحسب حضور یا عدم حضور سایر شركت كنندگان و مربی فرق می كند آیا حضور افراد یك تیم معین بعنوان رقیب بدون آنكه وجود مسابقه مطرح باشد اثری در نتیجه مسابقه می گذارد؟ این اولین علم است (از جمله رفاه اجتماعی) كه تأثیر مشاركت در عمل و حضور همزمان دیگران با توجه به آن مورد مطالعه قرار گرفته می توان در تاریخ روان شناسی ورزش ثبت كرد. ولی در واقع بهتر است در نظر گرفته شود كه این رشته موقعی بوجود می آید كه محققی دقیقاً قسمت ورزشی مورد نظرش باشد و تصمیم بگیرد روش ها و ابزار كار روان شناسی را در آن بكار می برد.
در دوران جدید، تحقیقات روانی یا تربیتی درباره ورزش بدون شك فراموش نشده است. از جمله، كوبرتن، احیا كننده بازیهای المپیك در تمرینات تربیت بدنی رقابت آمیز شاهد نوعی تأثیر روانی و تربیتی بوده است. مقاله ای كه در این باب نوشته سرشار از تأئیدات كلی است بدون انگیزه های دقیق فعلی و به صورتی كه در بعضی از آثار امروزی هم نمونه اش به چشم می خورد. وی در كتاب تعلیم و تربیت ورزشی چنین می نویسد:
«بزرگترین خدمتی كه ورزشی می تواند به جوانان بكند عبارت است از بی خبری بلكه در بی تفاوتی نسبت به آنچه كه بیداری نوعی احساس زودرس را تهدید می كند». وی معتقد است كه: «تفكر و قضاوت كه در صورت تمرین ثمر بخش ترند، نمی توانند از این نكته غافل باشند كه نه تنها فرد ورزشی هر لحظه برای ارزیابی و مسابقه و مقایسه فراخوانده می شود، بلكه این عملیات باید در وجود او با سرعت هر چه تمامتر انجام شود. زیرا سرعت تصمیم گیری تقریباً همیشه اساس حركت ورزشی به حساب می آید»
اگر این چند نقل قولی كه اشاره كردیم نشانه جنبه دوگماتیك ادعای كوبرتن می باشد، ضرورت زمینه روانی كار ورزشی را چندان بی اهمیت تلقی نمی كند. همانطوری كه در مقدمه كوتاه اشاره شد، پزشكان، پیشروان علمی قلمرو ورزشی بوده اند. خیلی منطقی بود كه این گروه ضمن مطالعه بیولوژیك قهرمان به جنبه روانی او هم علاقمند شود. اولین كنگره جهانی در رابطه نقش ورزش در اجتماع در سال 1965، در رم به همت همین پزشكان تشكیل شد. مسئولین انستیتوهای تربیت بدنی به منظور تأمین دروس تعلیم و تربیت روان شناسی اغلب از فلاسفه استمداد كرده اند. این امر نشان می دهد كه فلاسفه پرچمدار روان شناسی ورزش بوده اند.
معلمین تربیت بدنی با توجه به شغل و حرفه خود مجبورند به مسائل روانی كه فعالیت ورزشی مطرح می كند توجه داشته باشند. ممالكی كه دارای دوره مخصوص دیپلم دانشگاهی تربیت بدنی می باشند. از جمله آمریكا به ناچار در پی ریزی نقش ورزش درجامعه شریك و سهیم می باشند. ولی اگر پزشكان، فلاسفه و معلمین تربیت بدنی خیلی زود به كاربرد قلمرو روان شناسی در ورزش علاقه مند شدند، با این حال كسی كه به عنوان بنیانگذار نقش ورزش در ممالك معروف شده یكی از متخصصین این رشته یعنی كولمن گرفیت می باشد.
گریفیت متولد سال 1893، موفق شده درجه دكترای خود را در سال 1920 از دانشگاه ایلینویز اخذ كند. وی كه به مطالعه علمی ورزش عشق می ورزید، با مطالعه كار مربیان و خصوصاً مربیان فوتبال بسكتبال آمریكایی شروع كرد. وقتی به ریاست «آزمایشگاه تحقیقاتی ورزش» كه به خاطر وی ایجاد شده بود منصوب شد مقالات فراوانی خصوصاً در «آتلتیك حورنال» نوشت. ولی در عین حال به چاپ و انتشار یادداشت مربوط به تحقیقات خود در مجلات علوم تربیتی و روان شناسی پرداخت.
وی سه بخش از مطالعات خود، یعنی امكانات روانی- حركتی آموزش و مقدار كمی نیز به عوامل مؤثر درشخصیت علاقه مند شد. به خاطر ضرورت كار و تحقیقاتش تست و وسایل مخصوصی از قبیل «تست های بسبال» یا «دستگاه زمان واكنش بار عضلانی» را درست كرد.
گریفت خصوصاً به عنوان مؤلف دو كتاب روان شناسی ورزش یكی به نام «روانشناسی داوری» كه در سال 1926 چاپ شد و دیگری به نام «روان شناسی و پهلوانی» كه دو سال بعد چاپ و انتشار داده معروف است. وی همچنین كتابهایی در روان شناسی عمومی نوشته است. از قبیل: مقدمه ای بر روان شناسی عمومی، 1928 تربیتی، 1935 روان شناسی كاربردی در آموزش و یادگیری، 1939 و روزش به علت فقدان بودجه در سال 1932 تعطیلشد. بعد گریفیت به تدریس روان شناسی تربیتی پرداخت ولی به كار تحققاتی خود در محیط ورزشی تا مرگ خود، در سال1966، ادامه داد.
بعد از سال 1930 تحقیقات مربوط به وجود ورزش در جامعه سراسر جهان توسعه یافت. چند مجله مخصوص علوم عملی كه دارای كاربرد ورزشی بودند، از جمله مجله Research Quarterly ، به توسعه و گسترش موارد استعمال تحرك و ورزش كمك كردند.
در مرحله اولی كه به دوره قبل از جنگ جهانی دوم جهانی مربوط می شود بحث روانی ورزش، در انستیتو های تربیت بدنی مثلاً در فرانسه در IRCPS ها صورت گرفت و متخصصین امر خصوصاً به تأثیر تمرینات بدنی در انسان علاقه مند شدند. بعد از جنگ جهانی دوم تحقیقات مربوط به روان شناسی ورزش در دانشگاهها و مراكز ورزشی انجام شده است. بیشتر این تحقیقات در مرحله اول به روان شناسی تربیت بدنی و در مرحله دوم به روانشناسی ورزش مربوط بود. این وضع دقیقاً در مورد ممالك اروپایی صدق می كند.
جنگ جهانی دوم متخاصمین را به تحقیقات عمیق و كارهای جدی مطالعاتی وادار كرد. در حالی كه مساعی انتخاب افراد نظامی در جنگ جهانی اول به تست های فیزیولوژیك مربوط بود در جنگ جهان دوم مطالعات و تحقیقات مربوط به پرسنل نظامی به طرف چگونگی ورزش سوق داده شد. به عنوان مثال: خوانندگان محترم خود از اهمیت كارها و تحقیقاتی كه در این دوره به وسیله متخصصین آمریكایی در روان شناسی اجتماعی صورت گرفته است آگاه می باشند. آنچه مربوط به زمینه مورد نظر ما است تحقیقات عبرت انگیز و نمونه روان شناسی امریكایی ادوین فلایشمن است. فلایشومن از طرف ارتش آمریكا مأمور شد خلبانان هواپیما را انتخاب كند. وی وسایل و ابزاری ساخت و تست های مخصوصی درست كرد و به مطالعه نظری مهمی پرداخت كه سبب شناخت مهارت ها و استعداهای افراد می گردد. به نظر وی مهارت افراد شامل صلاحیت آنان در انجام كارهای ویژه و استعداد افراد شامل خصوصیاتی كلی تر و عمومی تری است كه به توارث بستگی دارد و معرف نوعی ثبات فرد در دوره ای است كه كم كم به مرحله بلوغ نزدیك تر می شود.
در سراسر جهان تحقیق و بررسی پیرامون ورزش سازمان یافته و تعداد افراد افراد متخصص در این رشته هم در حال افزایش می باشد. اولین كنگره جهانی در این رابطه همانطوری كه قبلاً اشاره شد در سال 1965 به ابتكار پزشكان و خصوصاً فدراسیون ایتالیایی «پزشكی ورزشی» تشكیل شد. در جریان این كنگره «انجمن بین المللی » تشكیل و تأسیس یافت و یك روان پزشك ایتالیایی به نام دكتر فروچیو به ریاست آن انتخاب شد. كنگره دوم در سال 1968 در واشینگتن تشكیل گردید. دراین كنگره 31 كشور شركت كرد. مطالب و موضوعات فراوانی از جمله پرخاشگری در زمینه ورزشی شخصیت قهرمان آموزش حركتی، آموزش و حركتی و روابط بین ورزش و بازی مطرح و مورد بحث قرار گرفت. ككنگره سوم در سال 1973 در مادرید كنگره چهارم در سال 1977 در پراگ و كنگره پنجم درسال 1981 در اوتاوا تشكیل شد. از كنگره مادرید به بعد كنگره های ورزشی یك سال بعد از بازی های المپیك تشكیل می شود. در سال 1968 ریاست انجمن بین المللی روان شناسی ورزش به عهده میروسلاوانك واگذار شد كه هنوز هم در همین پست انجام وظیفه می كند و ریاست آن را به عهده دارد.
در سطح اروپایی انجمن در سال 1969 تأسیس شده و به نم FEPSAC معروف است. هدف این انجمن كه به ریاست گیگو شلینگ سویسی اداره می شود. شركت در ارتقای سطح علوم ورزشی و تربیت بدنی و خصوصاً روان شناسی ورزش به منظور كمك به شكوفایی انسان و بهبود موفقیت ها و پیشرفت های اوست. در حدود 20 كشور از جمله فرانسه، به عضویت این انجمن پذیرفته شده اند.
جنبه های روانی- اجتماعی (روانشناسی ورزشی)
نقش ورزش در جامعه كه به مطالعه تأثیر جامعه در فرد و روابط موجود بین افراد و اعض این جامعه می پردازد. نمی تواند نسبت به ورزش بی علاقه باشد حداقل به این ترتیب كه رقابت و چشم همچشمی از میدان تحلیل این علم ناشی می شود. وانگهی همانطوری كه در فصل مربوط به تاریخچه اشاره كردیم اساس روان شناسی اجتماعی تجربی در یكی از مطالعات نورمن تریپلت متأثر از یك وضعیت ورزشی قرار دارد.
تعدای از نتایج به دست آمده در روان شناسی اجتماعی اساسی برای مسئولین و فعالان محیط ورزشی قواعد عملی فراهم می كند. ولی از طرف دیگر تحقیقات ویژه ای به وسیله محققینی از قبیل راینرمارتنز یا آلبرت كارون كه در روان شناسی اجتماعی مورد استفاده در ورزش تخصص گرفته اند یا به وسیله كسان دیگری از قبیل ژرارد كنیون یا جان لوی كه ضمن مطالعه جنبه های روانی- اجتماعی كشیده اند، در آمریكا انجام شده است.
زمینه و قلمرو روان شناسی اجتماعی كه كاربرد ورزشی دارد شامل مطالب مختلفی چون فرایند اجتماعی شدن و رابطه آن با طبقات اجتماعی محیط خانوادگی، مذهب، انگیزه ها و رفتارها، پدیده های گروههای كوچك مطالعه و بررسی تیم همبستگی، رهبری و فرایند تأثیر اجتماعی و آثار همكاری و هماهنگی، پرخاشگری و تهاجم تأثیر وسایل ارتباط جمعی و بالاخره تناقضات تئوری های خاص نسبت به رشته های ورزشی خصوصاً تئوری مشاركت و همكاری تئوری بازی ها می باشد.
1- آثار اجتماعی شدن
اجتماعی شدن یك فرد شامل یادگیری قواعد اصول و عادات و حتی بیشتر از آنها جذب فرهنگ یعنی ارزشها رفتارها و سنن به صورتی است كه هر كسی كاملاً احساس میكند رفتارهایی كه جامعه بر او القا كرده است امری عادی و طبیعی می باشد. ورزش جنبه مهم فرهنگ ما به شمار می رود و همطراز یكی از ارزش های اساسی جامعه صنعتی ما یعنی مسابقه و رقابت می باشد.
به عقیده راجر كایوا تمدن فقط در سایه برتری و ارزش والای «قهرمانی » یعنی بازی رقابت آمیز مسابقه ای است كه سرچشمه دیگر همانطوری كه در فصل مربوط به شخصیت اشاره شد به عقیده ژرژهربرت مید ورزش در فرایند اجتماعی رشد نقش مهمی دارد. ولی اگر ورزش امكان نیل به آنچه را كه مید «همنوع مطلق» می نامند فراهم می كند میتوان درباره تأثیر مستقیم و قابل توجه آن در شخصیت رفتار و كردار فرد سؤال كرد. این مطلب قبلاً در فصل دوم مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. با اینحال جا دارد به مطالعه ای كه استونسون انجام داده و طی آن دقیقاً درباره آثار و نتایج اجتماعی شدن سؤال می كند اشاره شود. به عقیده وی آثار اجتماعی شدن بسیار ضعیف و ناچیز می باشد.
در باره آثار عینی در فرد محققین به مطالعه ادراك نقش ورزش در اجتماعی شدن فرد نیز پرداخته اند. این موضوع تحقیق از روان شناسی اجتماعی ناشی می شود. افكار عمومی اغلب، محاسن زیادی برای فعالیت ورزشی قائلند و این امر بانوعی ادبیات برخوردار از جنبه اخلاقی معرفی و بیان شده كه هنوز هم در حال پیشرفت و ترقی است. در آمریكا دو پژوهشگر به نام های اسپرایتزرواسنیدر به منظور تجسم تصویر آثار ورزش در اجتماعی شدن فرد به مطالعه پرداخته اند. افكار عمومی اساساً دو وظیفه برای فعالیت ورزشی قائلند بنا به همین افكار عمومی از یك طرف شهروند خوب بودن اطاعت از قوانین احترام به اصول و اولیای امور را یاد می دهد. حس تسط بر نفس و میهن پرستی را در وجود انسان تقویت می كند. از این دیدگاه ورزش عاملی برای جذب شدن در جامعه تلقی می شود. از طرف دیگر ورزش عاملی برای جذب شدن در جامعه تلقی می شود. از طرف دیگر ورزش امكان فرو نشستن تنش هایی را كه فرد در سایه استرس های حاصله از زندگی مدرن احساس می كند فراهم می نماید. از این دیدگاه ورزش به عنوان عامل تعادل شخصیت در نظر گرفته شده است.
2-تأثیر عوامل اجتماعی شدن در فعالیت ورزشی
انتخاب نوع فعالیت ورزشی و حتی انتخاب یك رشته ورزشی خاص تحت تأثیر عوامل اجتماعی شدن قرار می گیرد. در بین این عوامل خانواده نقش مهمی ایفا می كند. تشكل و منظومه خانوادگی و جو حاكم بر آن عناصر مهمی در رشد و تعادل كودك به شمار می روند. همین عوامل مراتب علاقمندی كودك را نسبت به ورزش تحت تأثیر قرار میدهد. ولی این كشش و علاقمندی در درجه اول به نوع ورزشی كه والدین انجام میدهند بستگی دارد و در واقع به عنوان عامل اصلی تلقی می شود. تعداد كودكانی كه رشته های ورزشی مورد نظر والدین را انتخاب می كنند خیلی زیاد است. در سطح نخبه های ورزشی نمونه های فراوانی در این مورد وجود دارد. بنابراین برحسب لغات جدیدی كه ابداع كرده و ساخته ایم هوموارژی شدیدی به چشم می خورد. محققان آلمانی از جمله گرارتروتلین و هانس مارتن استورك می نویسد: «جو مهارتی خانواده درباره رفتار مناسب موفقیت در ورزشكار نخبه آینده امری اساسی است».
خود ما هم در موقع مطالعه درباره بازیكنان جوان پینگ پونگ ملاحظه كرده ایم كه: «تأثیر مدل پدراننه ممكن است در فعالیت ورزشی و انتخاب یكی از رشته های ورزشی عامل بسیار مهمی باشد». مطالعاتی كه در آمریكا انجام شده نیز به این نتیجه رسیده است كه تأثیر والدین در ایجاد رفتار و ارزش های مربوط به فعالیت های ورزشی فرزندانشان امری غیر قابل تردید به شمار می رود. مثلاً بالازور در سال 1975 به تنظیم بیوگرافی و شرح حال 25 ورزشكار در سطح المپیك پرداخت. این بررسی تأثیر قطعی والدین را در سالهای اول زندگی كاملاً نشان می دهد. كراتی مدل توجیهی از رابط ممكن بین ویژگیهای والدین از یك طرف و از طرف دیگر رفتار و امكانات فرزندان آنها پیشنهاد می كند.
3-درصد فعالیت های ورزشی
هر چند اندازه گیری دقیق فعالیت های ورزشی بدلیل عدم تعریف دقیق آن كاری بسیار ظریف و حساسی است، ولی جوانب مختلف امر نشان میدهد كه بعد از 1985- 1975 به وطور محسوسی افزایش یافته است. این امر معمولاً باتوجه به تعداد فدراسیون های مجاز و نتایج نظر خواهی و پرسش همگانی كه به وسیله انستیتوهای متخصص صورت گرفته، ارزیابی می شود. در سال 1974، وزارت ورزش تعداد 7 میلیون و درسال 1980 تعداد 5/9 میلیون ورزشكار سرشماری كرده است. این ارقام نشانگر نوعی ارزیابی بیش از حد تعداد واقعی افرادی باشد كه در كلوبهای ورزشی ثبت نام می كنند و به فعالیت های ورزشی می پردازند زیرا شامل افرادی است كه برای اولین بار در فدراسیون های چند ورزشی مانند UNSS و بار دوم در فدراسیون های تك ورزشی سرشماری و ثبت نام كرده اند.
همچنین باید خاطرنشان كرد كه افزایش تعداد افراد مجاز برحسب انواع رشته های ورزشی فرق میكند. به این ترتیب درفاصله 1979 و 1980 فدراسیون های به اصطلاح المپیكی (ورزش سنتی) شاهد افزایش 98/1% اعضای خود و فدراسیون های غیر المپیكی(كه قسمتی از آن شامل ورزش تفننی است) شاهد افزایش 39/11% افراد خود بوده اند. شكل 5 این افزایش متفاوت را به روشنی نشان می دهد.
درباره فعالیت های ورزشی آنچه بررسی نظر خواهی عمومی نشان می دهد كه مؤید اختلاف ارقام در این مورد می باشد. به این ترتیب كه بعضی از افراد مورد سؤال به رشته ای از فعالیت ورزشی می پردازند. بی آنكه به فدراسیون مخصوصی وابسته باشد. یعنی بدون آنكه مجاز تلقی شود. تا سال 1973 ارزیابی های انجام شده معمولاً حول محور 25% جمعیت دور می زند. ولی نباید فراموش كرد كه پرسشنامه ها در اغلب موارد به افراد 16 ساله یا بیشتر مربوط می شود. در سال 1972 IFOP افرادی را كه به فعالیت ورزشی می پردازند به 10% افراد مجاز و 15% به افراد به افراد غیر مجاز تقسیم كرده است. اگر افزایش ساعات بیكاری و بهبود تجهیزات ورزشی در این میان نقشی ایفا می كند عوامل و پدیده های دیگر نیز از جمله بعضی متغیرها و عوامل اجتماعی و روانی كه بعداً به مطالعه آن خواهیم پرداخت در این بین از اهیمت زیادی برخوردارند. در حقیقت در فعالیت های ورزشی برحسب عوامل گوناگون فرق می كند. مهمترین این عوامل شامل جنس، سن، مذهب و طبقه اجتماعی است.
4-تأثیر جنسیت در فعالیت ورزشی
زنان كمتر از مردان به ورزش می پردازند. ولی موقعیت كلی در سایه تغییر نقش اجتماعی و نورم های رفتاری فرق می كند. زنان به پاره ای از فعالیت های ورزشی از جمله ورزش های یوگا، زیبایی اندام، ژیمناستیك و شنا و همچنین بستكبال و والیبل بیشتر می پردازند. زنان در ورزشهای مخصوص طبقات بالا از موقعیت فوق العاده ای برخودارند. ورزش هایی كه چشمگیر و تحسین برانگیز بوده و جنبه سمبولیك دارند. ونیز از طرفی مستلزم نوعی تكینك پیچیده و در نتیجه آموزش زودرس می باشند. كه البته سبب نوعی امتیاز و برتری می گردند. و اعتماد به نقس آنان را تقویت میكنند كه احتمال فراوانی وجود دارد امكان پیدا كردن همسری در طبقات ممتاز اجتماعی مطرح باشد. جالب ترین رشته های این نوع ورزشها شامل اسب سواری، گلف ورزشهای روی یخ و تنیس می باشد.
پس فعالیت های مختلف زنان در ورزش تابع فرایند های روانی اجتماعی مختلف می باشد. به نظر می رسد كه تقسیم جنسی نقشها در طبقات اصلی جامعه ملایم تر است….
در طبقات پائین زن اغلب اوقات كار می كند ولی مسئولیت اداره خانه و خانواده با اوست. مرد تصمیم گیرنده است. در طبقات بالای اجتماعی زن كار نمی كند ولی به كارهای خانواده و كودكان می پردازد. در طبقات متوسط جامعه كارها بیش از پیش تقسم شده است. این پدیده ها سبب رفتارهای مختلف طرز زندگی مختلف و در نتیجه انواع فعالیت های ورزشی متفاوت و مختلف می شود. مطالعه و بررسی تآثیر سن امكان درك هر چه بهتر عوامل انتخاب اشتغالات و فعالیت های ورزشی را فراهم می كند.
5-تأثیر سن در اشتغالات و فعالیت های ورزشی
فعالیت ورزشی همراه با تغییر سن و ورود در زندگی حرفه ای و همچنین ازدواج كه هر یك نقش مهمی در زندگی ایفا می كنند. تقلیل می یابد. این تقلیل فعالیت ورزشی خصوصاً در مورد فعالیت های مرتب و منظم روشن و واضح است. انستیتوی ملی ورزش و تربیت بدنی به سال 1967 تحقیقی انجام داده كه این مطلب را به روشنی نشان می دهد. و نتایج را تأئید می كنند. ولی نتیجه آخرین و جدیدترین این تحقیقات با نتایج فوق اختلاف مختصری دارد. یعنی تفاوت مختصر در جهت افزایش سن ورزشكاران به طرف 35 سالگی به چشم می خورد.
همچنن لازم است خاطرنشان شود كه انجام فعالیت های ورزشی در نزد زنان خیلی زودتر از مردان قطع میشود. جدول شماره 5 در مورد تعدادی از ورزشها درصد نوع ورزشهای زنانه بین افراد مجاز كمتر از 16 سال و همین درصد را در مورد افراد مجاز بیشتر از 16 سال نشان میدهد. یادآوری این نكته لازم است كه بعضی فدراسیون ها در انجام ورزش تفاوت هایی قائل می شوند. مثلاَ فدراسیون های ژیمناستیك وجود دارد و بین افراد كمتر از 15 سال و 15ساله ها و بیشتر فدراسیون قایق رانی بین افراد كمتر از 18 سال و 18 ساله ها و بیشتر.
این تقلیل فعالیت ورزشی زنان كمابیش بر حسب نوع ورزش واضح و روشن است. این امر واضح تر از هر موردی در باره دو و میدانی صدق می كند. و مسلم و قطعی است جادارد خاطر نشان شود كه در دوره متوسطه دبیرستان داوطلبان باید از بین سه رشته ورزشی زیر یعنی دو میدانی ژیمناستیك و شنا دو رشته را انتخاب می كند. بنابراین این سه رشته ورزشی كه به عنوان رشته های اساسی تلقی می شوند و در محیط تحصیلی از نوع جنبه اجباری نسبی برخوردار می باشند. معلوم می شود كه در این صورت درصد ورزشهای زنانه كه قبل از 16 سالگی دارای اهمیت خاصی می باشند بعداً تقلیل می یابد و تنزل می كند.
تقلیل فعالیت های ورزشی همراه سن و سال افراد رشته های ورزشی را به طور متفاوت تحت تأثیر قرار می دهد اگر ملاحظه می شود كه قطع فعالیت های ورزشی در 16 سالگی صورت می گیرد در حساب افراد مجاز می بینیم كه از نظر فدراسیون ها اكثریت افراد مجاز بالای 16 سال بوده و در مورد بعضی دیگر كمتر از 16 سال است. ورزشهای سمبولیك كه در طبقات بالای اجتماع مورد توجه بوده و افراد طبقات بالای اجتماع به آن می پردازند در مورد اول قرار دارند. این امر در مورد ورزشهای ابزاری نیز صدق می كند در عوض همانطوری كه در جدول شماره 6 نشان می دهد بیشترین تعداد افراد شاغل در رشته های یوگا زیر 16 سال دیده می شود. دو میدانی هم تعدادی افراد بالای 16 سال را نشان میدهد. ولی با این حال نوعی تغییر و تحول در تحقق می باشد.
6- تذهیب مذهب
بعضی از تحقیقات انجام شده وجود رابطه ای را بین معتقدات مذهبی و فعالیت های ورزشی نشان داده اند. قدیمی ترین این تحقیقات منسوب به لوشن می باشد. وی نظریه ماكس وبر را درباره نقش اخلاق پروتستان در پیشرفت سرمایه داری در محیط ورزشی به كار برده است. آئین كالون در مشیت الهی و مقدرات سبب نوعی نگرانی دائمی می گرددو فرد معقد و مؤمن به دنبال دلایل و موجباتی است كه به او اطمینان بدهد. مورد بخشش و آمرزش خداوند قرار گرفته است. به این ترتیب نیاز به موفقیت جنبه اساسی شخصیت یك فرد پروتستان را تشكیل می دهد. همانطوری كه تاونی می نویسد: «رفتار و كردار انسان اگر در كسب رستگاری كه جبراً مقدر شده است هیچ دخالتی نكند، بیهوده و بی ثمر است و ارزش آنها دقیقاً با آنچه كه سبب شده است چنین نصیب انسان شود برابر و یكسان می باشد. این اشتغال دائمی كه در تحقیقات مربوط به موفقیت به چشم می خورد باید در محتوای ورزشی توجه شود. لوشن به منظور بررسی این فرضیه به بررسی افكار عمومی در كلوب های ورزشی آلمان با توجه به مذهب افراد پرداخته است. نتیجه این بررسی در جدول 7 مشاهده می شود.
نتایج حاصل نشان می دهد كه پروتستان ها در میان مجاز بیش از دیگران حضور دارند و درصد شركت آنان در ورزش های انفرادی از نوع یوگا بیشتر است و نتیجه حاصل فقط در رابطه با یك فرد بوده است و دقیقاً اندازه گیری می شود.
7- تأثیر درجه طبقه اجتماعی در فعالیت ورزشی
جوامع انسانی به طبقات اجتماعی مختلف تقسیم می شوند. هر كسی بر حسب حرفه خود برحسب بعضی معیارهای اقتصادی برحسب تحصیلاتی كه انجام داده است و برحسب ثروت شخصی اش به فلان طبقه اجتماعی تعلق دارد و قانون آن كم و بیش از نوعی اعتبار و پرستیژ برخوردار است. در فرانسه به منظور مشخص نمودن این گروههای اجتماعی اغلب محققان طبقه بندی INSEL را كه سلسله مراتب و درجات اجتماعی- حرفه ای تعریف می كند قبول دارند. این نوع طبقه بندی ها كه درحدود 10 طبقه است در حد امكان همگن و متجانس می باشند. یعنی مركب از افرادی قادر به حفظ روابط شخصی بین یكدیگر و برخورداری از افكار مشابه و یكسان هستند. این طبقه بندی ها همچنین درجه بندی شده و در خور نوعی كه گذری ساده و عاری از ابهام می باشند. نوع اشتغال ساعات بیكاری و روزهای تعطیلی برحسب طبقات اجتماعی فرق می كند و فعالیت ورزشی نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. در فرانسه تحقیقات مختلفی كه در جریان آن نوع فعالیت ورزشی فرد مورد سؤال و درجه اجتماعی حرفه اش روشن شده نشان می دهند كه انتخاب یك رشته ورزشی به نسبت طبقه اجتماعبی فرق می كند. ولی نرخ فعالیت ورزشی در هر حال به طبقه اجتماعی فرد بستگی دارد. رویهمرفته بتدریج كه فردی در سلسله مراتب اجتماعی ترقی و پیشرفت می كند نرخ مذكور افزایش می یابد.
مطالعه جدیدی كه درباره فعالیت های فرهنگی مردم فرانسه در سال 1981 از طرف وزارت فرهنگ انجام شده افزایش و پیشرفت فعالیت طبقات متوسط در مقام مقایسه با فعالیت طبقات عالی و صاحبان مشاغل آزاد را تأئید می كند. در طبقات متوسط 2/30% مردم مرتباً به فعالیت ژیمناستیك و پیاده روی 27% به یك ورزش انفرادی 12% به یك ورزش دستجمعی می پردازند. در مورد طبقات عالی و صاحبان مشاغل آزاد، 23% مردم به ژیمناستیك و پیاده روی، 7/25% به یك رشته ورزش انفرادی، 5% به یك ورزش دستجمعی می پردازند. فعالیت ورزش كارگران متخصص فقط در رشته ورزشهای دستجمعی جلوتر از كارمندان می باشد. (به ترتیب 5/10% و 8/6%). در سال 1983 پدیده جدیدی در نتیجه مطالعه و بررسی SOFERS به دست آمده و شناخته شده است. نرخ فعالیت طبقات بالا مجدداً از نرخ فعالیت های طبقات متوسط بیشتر شده است. بنابراین در این میدان رقابت جا دارد 3 مرحله در نظر گرفته شده و مشخص گردد، كه شامل مرحله قبل از 1968، از 1968 تا 1981 و مرحله آخر یعنی مرحله بعد از سال 1981 می باشد. به منظور توجیه و تبیین این پیشرفت و ترقی می توان قانوناً یك فرضیه سیاسی در نظر گرفت.
چون از یك طرف اعضای یك طبقه اجتماعی به منظور اینكه از دیگر طبقات اجتماعی مشخص باشند اغلب رفتار طبقات بالاتر از خود را به عنوان مدل و نمونه یا به عنوان گروه مرجع در نظر می گیرند. از طرف دیگر در نوعی نگرانی همانند سازی همین افراد دارای رفتار و عادات مخصوص به طبقه خود می باشند. در اینجا شاهد روندی مضاعف در پدیده ورزشی باشیم. افرادی كه در یك گروه قرار دارند به فعالیت در رشته هایی از ورزش خواهند پرداخت كه مخصوص طبقه اجتماعی شان بوده و به عنوان سیستم همانندسازی تلقی می شود و در عین حال به دنبال فرصت و موقعیتی به منظور نفوذ در ورزش های طبقه بالا تر از خود خواهند بود تااز نوعی تشخص برخودار شوند تا آنجا كه طبقه عالی سعی میكند فعالیت های ورزشی جدیدی ابداع كنند تا از دست احاطه طبقات پائین تر از خود نجات یابند و جان سالم به در برند.
علاوه بر این تأثیر محیط اجتماعی در نرخ فعالیت های ورزشی رابطه نزدیكتری بین انتخاب رشته ورزشی و طبقه اجتماعی وابسته ملاحظه می شود. این رابطه در نتیجه تحقیقات و مطالعات متعددی مورد گواهی و تأئید قرار گرفته است. به منظور ارزیابی و اندازه گیری اهمیت و پرستیژیك رشته ورزشی تكنیك های زیادی مورد استفاده قرار گرفته است. بعضی محققان برای هر تخصصی، به نسبت درصد نمایندگان طبقات مختلف اجتماعی از بین ورزشكارانی كه به آن رشته عمل می كنند. شاخصی در نظر گرفته و حساب كرده اند به این ترتیب رانسون بلژیكی، جمعیت مورد نظر را به 9 گروه اجتماعی به ترتیب اهمیت شان تقسیم یعنی بزرگترین گروه را با ضریب 8 و كوچكترین آن را با ضریب صفر محاسبه می كنند. در این زمینه تحقیقاتی انواع تحقیقات دیگری درباره رابط بین طبقات اجتماعی و فعالیت های ورزشی انجام شده است. از جمله می توان به تحقیقات پلوچلو اشاره كرد. كه در فعالیت های ورزشی مدلی را كه به وسیله بوردیو تهیه شده است به كار می برد. بوردیو، به منظور قرار دادن گروههای اجتماعی در رابطه با یكدیگر دو محور اساسی تشخیص می دهد كه به تعریف یك منظور می پردازند. كه از همان «فضای موقعیت های اجتماعی » است. محور اول، یعنی محورعمودی، معرف حجم كلی سرمایه، یعنی مجموع منابع و امكاناتی است كه عملاً قابل استفاده می باشند، محور دوم یعنی محور افقی سازمان سرمایه یعنی توزیع مخصوص انواع مختلفی سرمایه، را توجیح و تبیین می كند. بنابراین هر گروه اجتماعی در این طرح به نسبت مختصات دوگانه فوق از محل و موقعیت خاصی برخوردار می باشد. به این ترتیب به عنوان مثال معلمین و بازرگانان خورده پا از یك مقدار سرمایه و حجم مالی سرمایه برخوردار می باشند. در نتیجه در روی محور عمودی در یك سطح قرار دارند. ولی معلمین دارای نوعی سرمایه فرهنگی مهمتر از بازرگان می باشند. موقعیت گروه اول نسبت به قطب مثبت خیلی نزدیك تر از موقعیت گروه دوم می باشند. این دو متغیر یعنی حجم كلی سرمایه و سازمان سرمایه طرق زندگی متفاوتی ایجاد می كنند. پوچلو از این مطلب یك سیستم مخصوص ورزش نتیجه گیری می كند. وی به دنبلا «فرمول های مولد» یعنی تعداد محدودی از معیارهای ساده ای است كه به عنوان طرح های مولد و طبقه بندی كننده عمل می كنند. كه قادر به توجیه توزیع فعالیت های ورزشی می باشند. به نظر وی چهار معیار جنبه اساسی دارد كه شامل: قدرت بدنی، انرژی، شكل و بازتاب ها می باشد. این معیارهای چهارگانه ممكن است به صورت ساده یا مركب باشند. معیارهای چهارگانه فوق بین بعضی فعالیت های ورزشی قرابت ایجاد میكنند وتغییرات مجدد ورزشی را كه به صورت تصادفی صورت نمی گیرند توجیه می كنند. هر یك از این معیارها با توجه به وابستگی به فلان گروه اجتماعی خیلی سریع و تحت تأثیر تعلیم و تربیت نمایی از اجتماع و جامعه را در خود مستحیل می سازد. و نوعی سازمان فكری ایجاد می شود كه انتخاب فعالیت های ورزشی خود را تعیین و توجیه می كند.
نتیجه گیری از این بحث مختصر فشرده: تحقیقاتی كه در زمینه روابط بین طبقات اجتماعی و فعالیت های ورزشی انجام شده كه سبب می شوند عوامل روانی از جمله رفتار به عنوان عامل پیوند عمل می كنند، نباید فراموش كرد كه روابطی نیز بین محیط اجتماعی و عوامل زیستی و بیولوژیكی وجود دارد. مثلاً قد و قامت افراد با سلسله مراتب گروههای اجتماعی تناسب منطقی استواری دارد. بنابراین از یك طرل بین عوامل زیستی روانی و اجتماعی و از طرف دیگر انتخاب نوع فعالیت ورزشی رابطه ای كلی مشاهده می شود. بدون شك با استفاده از این سازمان ارتباطی توجیه تكوین ورزش های مختلف قابل پیش بینی و امكان پذیر می شود.
این هانسون- فرایز كه مخصوصاً به مطالعه موقعیت های ورزشی پرداخته است. به منظور طبقه بندی استنادات معیار سومی پیشنهاد می كند كه همان جنبه عمدی بودن قضایا است. استناد دلیلی برای انجام كاری موقعی جنبه عمدی خواهد داشت كه فرد شخصاً عمل خود را كنترل كند. برعكس عواملی كه شخص كنترل نمی كند. عوامل غیر عمدی به حساب می آیند. برعكس عواملی كه شخص كنترل نمی كند عوامل غیر عمدی به حساب می آیند. بنابراین فرایز دست به تهیه و تنظیم نوعی تپیولوژی علل ادراكی موفقیت یا شكست می زند كه شامل 8 طبقه و در شكل 10 ارائه شده است.
مربی ضمن پرسش از ورزشكاران خود می تواند به ثابت ترین استنادات پی ببرد. و به این ترتیب با توجه به تیپولوژی فرایز انگیزه ها و دینامیسم روانی افرادی را كه زیر نظر دارد بهتر درك كند. مربی باید بداند كه واكنش های عاطفی و هیجانی به نتیجه مسابقه و به نسبت استنادات علی ورزشكار مربوط بوده و بستگی دارد.
طرح روند استنادی كه فرایز پیشنهاد می كند می دهد مكانییسم روانی مربوط به نتیجه مسابقه بهتر فهمیده می شود. این تسلسل به تصمیمات مربوط به كیفیت ادامه تربیت منجر می شود.
در آمریكا به منظور مطالعه جنبه های خاص استندادات و تأثیر آنها در ورزشكار تحقیقاتی درباره ورزشكاران انجام شده است. خود ما هم در تور تحقیقی انجام داده ایم كه به نتایجی مشابه به آنچه قبلاً به دست آمده بود منجر شده است.
مزایا و معایب روان شناسی ورزش
روان شناسی ورزش نیز مثل تمامی حرفه ها دارای مزایا و معایب خاص خود است. از جمله مزایای آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- کار به صورت مشارکتی و تیمی
- فرصت های تخصص ی گسترده و متنوع (مثل آموزش، ورزش جوانان، آموزش
ورزشکاران حرفه ای)
به عنوان معایب این حرفه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- تاکید بر کار گروهی برای افرادی که دارای ذهن مستقلی هستند می تواند مشکل باشد
- نیاز به آموزش، تمرین و تجربه ی زیاد
مفهوم روانشناسی ورزشی
مطالعه ابعاد رفتاری، عاطفی و شناختی موقعیت های ورزشی و استفاده از اصول روانشناسی به منظور بهینه سازی عملکرد و سلامت قهرمانان ورزشی و ورزشکاران. روانشناسی علم مطالعه رفتار انسان و روانشناسی ورزشی مطالعه رفتار ورزشی وکاربرد یافته های روانشناسی برای بهبود عملکرد و ارتقاء تندرستی است. از حوزه های مهم مورد مطالعه روانشناسی ورزشی که به ویژه در آمادگی قهرمانان کاربرد دارد، آمادگی روانی برای عملکرد است که ورزشکار را برای مسابقه آماده می سازد.
آمادگی روانی چیست؟
همه ما با مراجعه به حافظه خود می توانیم. لحظاتی را در مسابقات ورزشی به خاطر آوریم که تیم یا ورزشکاری با وجود آمادگی کامل جسمانی و فنی، به دلیل شرایط نامناسب روانی از ارائه بهترین عملکرد خود ناتوان مانده است. مانند اآثر سنگنوردانی که در مسابقات صعودهای ورزشی سالنی، بدون در نظر گرفتن شرایط مناسب جسمی و قدرت بدنی خود، استرس را بر تمام اعضای بدن خود قالب می آنند و مشاهده میکنیم که بر روی قسمتهایی از مسیر صعود که صعود کردن از آن بسیار راحت می باشد، دچار مشكل می شوند. ضعف آمادگی روانی در ورزشکاری که آمادگی جسمانی مطلوب دارد، به مثابه اتومبیل آماده و پرسرعتی است که راننده ای ناشی و نا آماده درآن نشسته باشد. هر قدر هم که جسم آماده و ورزیده باشد، اگر ذهنی که آن را هدایت میکند فاقد ورزیدگی و آمادگی باشد جسم به درستی هدایت نخواهد شد. در گذشته، واژه آمادگی جسمانی برای مربیان و ورزشکاران قدری نامفهوم بوده است، اما امروزه در پاسخ به مفهوم آمادگی جسمانی، بی درنگ عوامل
متشکله آمادگی جسمانی مانند: قدرت، استقامت و ... به ذهن خطور می کند. همانطور که آمادگی جسمانی مستلزم صرف زمان کافی برای تمرین و تقویت عوامل آن است، آمادگی روانی نیز از عواملی همچون مهارت در توجه، مهارت در کنترل اضطراب و استرس، حفظ انگیزش، حفظ و افزایش اعتماد به نفس و ...تشکیل می شود. رسیدن به آمادگی روانی نیز به مرور و با صرف زمان و امکان پذیر می شود و مستلزم اینست که سرپرستان و مربیان آگاه چنین فرصتی را برای ورزشکاران فراهم آورند.
ضرورت آمادگی روانی
امروزه، قهرمانان سطوح عالی و المپیک بخشی از زمان تمرینات خود را صرف تمرینات آمادگی روانی می کنند. در بسیاری از رشته های ورزشی، تا ١٠ نفر اول مسابقات جهانی، به لحاظ فنی و جسمانی در یک سطح اند و آنچه نفرات برتر را متمایز می سازد، آمادگی روانی آﻧﻬاست (تفاوتی که ایجاد تفاوت می کند). در دنیای امروز رقابت دیگر فقط بر سر تکنیک برتر نیست، ورزشکاری پیروز است که از آمادگی روانی بالاتری برخوردار باشد. همچنین در صعودهای هیمالیانوردی نیز مشاهده می شود که اگر افراد با روحیه مناسب در برنامه شرکت نكنند، برای خود و همچنین سیستم مدیریت و سرپرستی مشكل ساز شده و حتی دربرخی موارد به شكست تیم و عدم صعود قله می انجامد. زیرا فردی آه از نظر روحی تخلیه شده باشد، مانند آفتی است که بخاطر رهایی از بند فشارهای روانی ممكن است به بهانه هایی از قبیل: سری هوا، شیب تند مسیر، عدم اطمینان از هم هوایی در ارتفاع و .... به تضعیف روحیه بقیه اعضای تیم می پردازد.
کدام ورزشکاران به تمرین مهارتهای روانی نیاز دارند؟
بعضی به غلط تصور می کنند تمرینات روانی برای ورزشکارانی است که به مشکلات روانی دچارند. برخلاف این تصور غلط دستیابی به مهارت های روانی برای همه ورزشکاران ضروری است زیرا ورزشکاران به دلیل ضرورتهای مسابقه یا صعود به آمادگی روانی بیشتر از افراد عادی نیاز دارند. درست به همان صورت که تمرین آمادگی جسمانی ورزشکاران به علت ضعف جسمانی نیست بلکه به خاطر ضرورت آمادگی جسمانی فوق عادی است. درعین حال ورزشکارانی که:
- عملکردشان در تمرینات، مسابقه و یا صعودها تفاوت های فاحش دارد
- عملکردشان، در مسابقات رسمی و غیررسمی (مهم و غیرمهم) و یا برنامه های هفتگی و برنامه های برون استانی تفاوت بسیار دارد
- برای صعود انگیزه کافی ندارند
- اعتماد به نفس مطلوب ندارند
- در اجرای مهارت ها یا در حین صعود تمرکز لازم را ندارند
- تیم هایی که همبستگی لازم را ندارند به این تمرینات بیشتر نیاز دارند.
چه وقت آغاز کنیم؟
مهارتهای روانی آموختنی است و نیاز به تمرین کردن دارد. لذا باید زمان کافی برای یادگیری و تمرین منظور شود. آغاز یادگیری مهارتها درست نزدیک برنامه صعود سودمند نخواهد بود . دستیابی به این مهارتها همانند آمادگی جسمانی نیازمند صرف وقت و تمرین است و از سه ماه تا یکسال به طول می انجامد. بدترین زمان برای آغاز یک برنامه تمرین مهارتهای روانی بعد از شروع فصل مسابقات یا صعود است، وقتی که ورزشکار با تمرینات پیاپی با فاصله های کم روبروست. در این موارد تمرین مهارتها یا مداخلات روانشناختی یک کار فوری و موقتی است که به ندرت ممکن است اثربخش باشد. عرضه برنامه تمرین روانی در میان فصل یا پیش از یک مسابقه مهم فرصتی
برای یادگیری و تمرین مهارتها و اثرگذاری بر عملکرد به دست نمی دهد. همانگونه که نمی توان یک مهارت جسمانی را نزدیک برنامه صعود به ورزشکار آموخت و انتطار اجرای ماهرانه داشت، مهارت روانی نیز کوتاه مدت و به صورت عاجل اثربخش نخواهد بود. ورزشکار باید امکان و فرصت فراگیری و تمرین مهارتهای روانی را داشته
باشد. از آغاز یادگیری تا یافتن مهارت و به کار بردن آن در صعودها برای بعضی ورزشکاران چند ماه تا یکسال طول می کشد. بهرحال برای ورزشکاری که برای اولین بار با مهارت های روانی آشنا میشود، حدود شش ماه وقت برای آموزش و تمرین و تلفیق مهارت های روانی تازه آموخته با تمرینات جسمانی لازم است. فراگیری این مهارت ها، نه تنها عملکرد ورزشی بلکه حیطه های دیگر زندگی فرد را نیز ارتقاء می بخشد و دستیابی به موفقیت را تسهیل می نماید.
مهارتهای روانی
ویژگی های ذاتی یا آموخته شده ای هستند که موفقیت ورزشکار را ممکن می سازد یا احتمال آنرا افزایش می دهد اعتماد به نفس، کنترل تمرکز، کنترل انگیختگی و اضطراب نمونه این مهارتهاست. این مهارتها را همه می توانند بیاموزند و تمرین کنند و با دستیابی به آمادگی روانی عملکرد خود را بهتر کنند. تنظیم انگیختگی همیشه بهترین عملکرد ورزشکار زمانی ایجاد می شود که او در بهترین وضعیت انگیختگی باشد. انگیختگی عبارت است از فعال شدن عمومی فیزیولوژیکی و روانی مانند: افزایش ضربان قلب و تنفس و افزایش هشیاری و توجه. وقتی بی حوصله یا در حال استراحت یا خواب هستیم، انگیختگی مان کم است .
وقتی هیجان زده، عصبانی یا مضطرب می شویم انگیختگی مان زیاد می شود . اگر انگیختگی مناسب کاری باشد که در دست داریم آن کار به نحو مطلوب انجام می شود. اگر زیاد باشد دچار اضطراب می شویم و اگر کم باشد کار را به حدلازم جدی نمی گیریم. برای تنظیم انگیختگی راههایی وجود دارد:
اگر انگیختگی کم باشد نرمش کردن، گوش دادن به موسیقی تند، تصویرسازی و یادآوری موفقیت های گذشته و