مقاله اندیشه های مدیریت

کاربر گرامی ،‌توجه داشته باشید ، مقالات موجود در وبسایت ، از بستر اینترنت و جستجو در سایت های اینترنتی ( بصورت خودکار) جمع آوری شده اند، لذا لطفا جهت یافتن منابع اصلی انتشار دهنده از موتورهای جستجو کمک بگیرید.

تحولات تاریخی اندیشه های مدیریت
اندیشه های مدیریت ،عامل تحولات شگرف و محیرالعقول است
1-نظریه های کلاسیک
قدیمی ترین نظریات مدیریتی را به سه شاخه مدیریت علمی (تیلور) مدیریت اداری (فایول) و مدیریت بوروکراتیک (ماکس وبر) تقسیم نموده اند .این نظریه ها از سال 1900 تا 1950 میلادی به ترتیب در امریکا،فرانسه و آلمان ظهور کرد .
الف- نظریه مدیریتی علمی (تیلور)
در سال 1903 فردریک ونیسلو تیلور کتاب اصول مدیریت علمی را در انجمن مهندسان مکانیک ارائه نمود وبدین طریق نظریه جدید علمی در حوزه مدیریت پدیدار شد وی بعد از تجربه کارگری در کارخانه به جهت جدیت و تلاش به سر مهندسی کارخانه رسید او معتقد بود که افزایش کارائی به کارگران کارا بستگی دارد و به همین جهت وی با یافتن ارتباط ماشین و کارگر توانست شیوه های علمی مطالعه زمان و حرکت و انگیزه های فردی بهترین راه انجام کار را به کارکنان ارائه دهد فلسفه مدیریت علمی این بود که اساس اندیشه های مدیریت می بایست بر واقعیات اثبات شده است و نه ظن وگمان  او اعتقاد داشت به کمک روش علمی می توان فعالیتهای علمی را به نظم در آورده و کارایی را افزایش داد.
شیوه های مورد نظر تیلور عبارتند از :
1 / مطالعه زمان و حرکت
2/ سرپرستی تخصصی
3/انگیزه های فردی
1-مطالعات زمان و حرکت : تیلور با مطالعه زمان و حرکت جریان کار ، حرکات فیزیکی کارگران را در زمان فعالیت و کار اندازه گیری کرد بدینوسیله با تحلیل نتایج و حذف حرکات اضافی و بهره گیری از زمان باعث افزایش تولید شد .
از جمله هدف مطالعه زمان و حرکات کارگر کارمد شدن شغل و حذف حرکات اضافه فیزیکی است که بدینوسیله هزینه و تلاش مورد نیاز برای تولید یک واحد محصول کاهش یافته و به حداقل خود می رسد البته زمان تعیین شده استاندارد برای اجرای یک کار در صورتی قابل تحقق است که سایر عوامل از قبیل سرعت ماشین مواد مصرفی ماشین و مواد خام ورودی کاملا استاندارد شده است .
2-  سرپرست تخصصی : به نظر تیلور مهارت تنها ترین منبع اختیار یک سرپرست است بنابراین یک سرپرست می باید بر همه اموراتی که سرپرستی میکند اشرافیت و نظارت داشته باشد به نظر او حوزه تخصصی یک سرپرست ، حوزه اختیار اوست .
3- انگیزه های فردی : او معتقد بود به کارگران علاوه از نرخ تعیین شده و استاندارد در قبال تولید اضافه پاداش داده شود .اگر کارگران در حد استاندارد کار میکردند به انها مطابق نزخ استاندارد حقوق پرداخت می شد ولی اگر کارگری بیش از حد استاندارد تولید می کرد دستمزد وی با نرخ بالاتر محاسبه و تحویل میشد وی معتقد بود کارگرانی که پول بیشتر بدست می اورند شخت تر و بیشتر کار میکنند
اصول مدیریتی (تیلور)
وی با به کار بستن ویژگی های :
الف- علم به جای راه تجربی
ب – هماهنگی به جای افتراق
ج- همکاری گروهی به جای فرد گرائی
د- اعتقاد به حداکثر تولید به جای محدودیت قائل شدن به تولید
ر- پرورش کارکنان در مسیر حداکثر کارائی و رشد فردی
چهار اصل معروف خود را اینگونه معرفی کرد :
1-به وجود اوردن علم واحد برای هر جز کار
2-گزینش علمی کارکنان و آموزش آنان
3-همکاری نزدیک کارکنان و مدیریت
4-تقسیم کار و مسولیت بین مدیریت کارکنان
ب- مدیریت اداری فایول :
نظریه مدیریت علمی تیلور صرفا با وظایف مدیران عملیاتی متناسب بود و با تکیه بر ان امکان اداره سازمان های بزرگ وجود نداشت بر اساس نظریه جدید مدیریتی انها مدیریت را فرایند هماهنگ سازی و تلاش گروهی در نیل به اهداف گروهی تعریف کردند و بدینوسیله سعی در ارائه نظریات بر حسب وظایف مدیران در سطوح مختلف (ارشد –میانی – عملیاتی )  داشتند .معروفترین صاحب نظران این عرصه که به پدر مدیریت نو معروف است هنری فایول است وی به عنوان مهندس معدن از سن 19 سالگی در یک شرکت کاذ کذده و سرانجام به مدیریت ان رسید وی در سال 1916 نظریات خود را در رابطه با مدیریت در کتابی تحت عنوان مدیریت عمومی و صنعتی ارائه کرد .
اصول کلی مدیریت فایول عبارتند از :
1-تقسیم کار: تقسیم کار با توجه به تخصص هر فرد و ان باعث افزایش مهارت کاری و افزایش میزان تولید میشود
2-اختیار و مسئولیت : حق دستور و به اجرا در اوردن ان به کمک پاداش یا تنبیه را اختیار گویند و مسئولیت یعنی  پاسخگو بودن در برابر کار انجام یافته اختیار  و مسئولیت باید متناسب با یکدیگر باشد
3-انظباط: مجموعه سازمانی اعم از مدیریت و کارکنان باید به تمام مقررات سازمانی پایبند باشند انظباط حاصل تعهدات مدیریت و کارکنان در چهارچوب مقررات است
4-وحدت فرماندهی : هر یک از اعضای سازمان باید از یک مقام بالاتر دستور گرفته و در مقابل او پاسخگو باشد .
5-وحدت جهت : همه باید تحت یک برنامه و توسط یک مدیر هدایت شود
6-اولویت منافع سازمانی بر منافع فردی : یعنی هدف های سازمانی بر هدف های فردی مقدم باشد و وظیفه مدیریت ایجاد همبستگی بین منافع سازمانی و منافع فردی است .
7-جبران خدمات کارکنان: پرداخت حق الزحمه متناسب با کار کارکنان
8-تمرکز : به نظر فایول واگذاری اختیار یک رویه ثابت ندارد و نسبت به موقعیت سازمان به زمان و مکان مختلف متفاوت است وظیفه مدیران است که مناسب ترین درجه تمرکز یا عدم تمرکز را برای موقعیت خود انتخاب کنند
9- سلسله مراتب : دستورات در هر سازمان به ترتیب از بالاترین مقام به پایین ترین سطح سازمانی صادر میشود
10-نظم : همه منابع سازمان اعم از افراد و مواد باید در جای مناسب خود در سازمان قرار گیرند و به موقع از انها استفاده شود.
11- انصاف : رفتار مدیریت با زیر دستان باید عادلانه و منصفانه باشد
12-ثبات شغلی و استخدامی :سازمان های موفق معمولا از وجود گروهی ثابتی از کارکنان و مدیران برخوردارند و تغییرات افراد و انتقالات باعث اسیب رساندن به سازمان است از این رو هر سازمان برای حفظ دراز مدت کارکنان روش های تشویقی در نظر گیرد
13- ابتکار: به زیر دستان جهت نو اوری و خلاقیت فرصت داده شود
14- روحیه گروهی : ایجاد روحیه برای کار گروهی موجب هماهنگی در سازمان میشود .


نظریه مدیریت بورو کراتیک:
مفهوم بوروکراسی:
الف : به معنی کاغذ بازی ، تشریفات زائد ،و طولانی کردن امورات به بهانه توجیهات قانونی
ب – یعنی ثبت دفتری ، نظام اداری با سازمان گسترده ، رعایت سلسله مراتب ؛ رعایت اختیار و مقررات قانونی با توجه به توضیحات فوق مراد از بوراکسی تعریف مذکور در بند ب بوده که به جهت توجه به قوانین  و مقررات و تقسیم کار و رعایت سلسله مراتب ایجاد شده است
مراحل مدیریت بوروکرواتیک:
1-قوانین و مقررات: با رعایت قوانین و مقررات نظم مورد نیاز توسط کارکنان جهت نیل به اهداف سازمانی برقرار شده و سازمان از مسیر اصلی خود منحرف نمی شود.
2-غیر شخصی بودن : توجه به مقررات سازمان را به سوی غیر شخصی بودن هدایت کرده و در این صورت کارکنان از نظرات شخصی مدیران رهایی می یابند.
3-تقسیم کار: تقسیم کار فرایند  تقسیم وظایف نسبت به تخصص کارکنان است و این امر باعث افزایش کارائی افراد و تحقق مطلوب اهداف سازمان است
4-ساختار سلسله مراتبی : معمولا سازمان ها سلسله مراتب هرمی شکل دارند و مشاغل به صورت عمودی در سازمان طبقه بندی شده است قدرت و اختیار هر فرد نسبت به جایگاه شغلی در سازمان تعیین گردیده است.
5-تعهد برای کار مادام العمر: به استخدام کارکنان به عنوان تعهدات مادام العمر در سازمان توجه شده بدین معنی که سازمان و کارمند بیش از دوران زندگی کاری نسبت به یکدیگر متعهد شده اند.
6-ساختار اختیار : یعنی داشتن حق اتخاذ تصمیماتی  مهم در سطوح مختلف سازمانی
7-منطقی بودن: استفاده کارا وبهینه از منابع مالی و انسانی جهت نیل به اهداف سازمانی بنابراین همه تصمیمات به صورت اگاهانه اتخاذ شده و سازمان را به اهداف از پیش تعیین شده اش برساند.
رفتار سازمانی : یعنی بررسی و به کار گرفتن دانش و آگاهی درباره چگونگی رفتار مردم در سازمان ها است.
عناصر عمده در رفتار سازمانی عبارتند از :
1-مردم : از افراد و گروههای کوچک و بزرگ و رسمی و غیر رسمی تشکیل شده
ساختار: پیوند های رسمی مردم در سازمان ها را مشخص می کند .
2- فن شناسی : منابعی را که مردم با آنها به کار می پردازند فراهم می سازد
3- پیرامون سازمان : همه سازمان ها در درون یک پیرامون بیرونی به کار می پردازند
نگرش کمی مدیریت :
در جنگ جهانی دوم دانشمندان فیزیک و ریاضی برای یافتن محل های زیر دریایی ها و از بین بردن انها روش های جدیدی با استفاده از فرمول های ریاضی بدسا اوردند و به همین جهت بعد ازاتمام جنگ بدلیل استفاده زیاد مدیران از فرمول کمی روش های کمی مدیریت مورد استفاده قرار گرفت .
مدیریت کمی دارای سه شاخه اصلی است.
الف- علم مدیریت : این روش نگرش کمی است که مدل های ریاضی را در موقعیت های مختلف مدیریتی مورد استفاده قرار می دهد این روش بیشتر در برنامه ریزی مفید است
ب – مدیریت عملیاتی :در این روش از شیوه های کمی برای افزایش بهره وری کالا و خدمات استفاده می شود.
ج – سیستم های اطلاعات  مدیریت : در این روش داده های خام جمع اوری و پردازش می شود تا مورد استفاده مدیران قرار گیرد این شیوه به دلیل قابلیت حتی اطلاعات ریز پیرامون سازمان محیط و کارکنان و مشتریان  جمع اوری و تحلیل کرده و به صورت دقیق در اختیار مدیریت قرار می دهد .
مدیریت سیستمی:
مدیریت سیستمی به عنوان دیدگاه جامع نظرات  مختلفی مدیریتی قبل از سال 1960 ظهور کرد  واین روش منطقی برای طراحی و تبدیل عملیات است . در این روش و ظایف فرایند عملیات تصمیمات و منابع سازمانی از همدیگر جدا نیستند و رابطه بین عناطر اصلی سازمان و نقش هر یک در تحقق اهداف سیستم مشخص می گرد.
تعریف سیستم : مجموعه ای منظمی از عناصر به هم پیوسته که برای رسیدن به اهدافی مشترک به هم در تعاملند
2- سیستم مجموعه ای از عناصر است که برای رسیدن به هدف مشخص و مشترک گرد هم امده اند در حالی مه بین عناصر تعامل وجود دارد
عناصر تشکیل دهنده سیستم :
1-درون داد
2- برون داد
3- پردازش
4- باز خورد
انواع سیستم ها :
1-سیستم باز: با محیط خود ارتباط داشته و ورودی خود را از محیط میگیرند
2-  سیستم بسته : از نظر مبادله اطلاعات و انرژی با محیط خود مرتبط نبوده  و مستقل از محیط اطراف باشد سیستم بسته گویند این سیستم فقط در شزایط آزمایگاهی وجود دارد و نه در محیط عینی و بیرون از آزمایشگاه
اجزای سیستم
الف – منابع ورودی سازمان
1-منابع مالی
2-منابع انسانی
3- مواد خام
4- اطلاعات
5- تکنولوژی
ب- عملیات سازمان
1-وظایف اصلی
2- وظایف پشتیبانی
ج- منابع خروجی :
1-کالا
2- خدمات
سازمان بمثابه سیستم: سازمان یک سیستم است که منابع مالی .مواد .منابع انسانی و ... را گرفته و با انجام یک سری عملیات انها را به کالا و خدمات تبدیل میکند.
ویژگی های نگرش سیستمی
الف- ضرورت داشتن هدف
ب- تاکید بر تعامل عناصر سیستم
ج- تعامل سازمان با محیط
د- توجه به اطلاعات باز خورد
ه- بررسی جز در کل
سیستم ادراکی و فیزیکی :
سیستم ادراکی سیستمی است که از منابع ادراکی (داده ها و اطلاعات) استفاده می کند و معمولا به صورت تصاویر در ذهن مدیر و به صورت ارقام یا خطوط روی صفحه و یا به شکل الکترونیکی در حافظه کامپیوتر وجود دارد و سیستم فیزیکی خارج ار ذهن به صورت عینی و فیزیکی در محیط مورد استفاده است هر سیستمی اول ادراکی است بعدا فیزیکی
محیط سیستم :
هر سیستمی در محیط خاصی که دارای عوامل طبیعی .اقتصادی . فرهنگی . و اجتماعی و سیاسی است قرار داشته و از انها تاثیر پذیرفته و تاثیر می گذارد هر سیستمی به جهت جلوگیری از انتروپی (مرگ سازمانی ) باید با محیط پیرامون خود در ارتباط باشد.
سیستم ها ی فرعی :
سیستم های درون سیستمی . سیستم های فرعی هستند در واقع سیستم های کوچک و فرعی که روی هم یک سیستم کل را تشکیل می دهند سیستم های فرعی هستند .
سیستم های موقت:
این سیستم ها به جهت ضرورت و نیاز یرای یک دوره ویژه طراحی شده و بعد از ان حذف میشوند.
مرز سیستم :
سیستم ها دارای مرزهای مشخصی هستند که انها را از محیط پیرامونی خود متمایز میسازد این مرز دز سیستم ها  باز قابل انعطاف و در سیستم های بسته قابل تشخیص است.
مدیریت اقتضائی:
در مدیریت اقتضائی که بر پایه نگرش سیستمی بنا شده است رهبری فرایندی است که در ان اتخاذ تصمیم در موقعیت های مختلف متفاوت است در واقع تصمیم گیری تابع عوامل موجود در یک موقعیت است که نسبت به زمان و مکان تغییر میکند در این روش تصمیم گیری بیشتر به خصوصیات فرد تصمیم گیرنده یا مدیر وابسته است .بر اساس این روش مدیریتی مدیران باید به ظرففت ها و پیچیدگی ها و اختلافات هر محیط و موقعیتی آگاه بوده و سعی کنند متناسب با شرایط خاص بهترین تصمیم را بگیرند
ابعاد بنیادین رهبری فیدلر عبارت است از :
1-قدرت پدیده آمده از مقام
2.ساختار کار (وظیفه)
3.روابط رهبر و اعضاء

ثبت نام در دوره مدیریت دانش

برچسب ها : انتشار دهنده:
۷ روز هفته ۲۴ ساعته پاسخگوی شما هستیم.