مقاله آزمونهای روانشناسی
مقاله ای که در زیر مطالعه میکنید با عنوان آزمونهای روانشناسی از مرکز آموزش مجازی پارس گردآوری و ارائه شده است.
مقدمه آزمونهای روانشناسی
یکی از هدفهای عمدة هر علم ، اندازه گیری پدیده های مورد نظر و دادن جنبة کمی به آنهاست. وقتی پدیده ای را با اعداد و ارقام نشان می دهیم براحتی می توانیم آن را طبقه بندی و قوانین دربارة آنها وضع کنیم. علم روان شناسی، مجموعه شیوه هایی که به ما کمک می کند تا ویژگیهای روانی انسان را از حالت کیفی به حالت کمی درآوریم.اصطلاحاً «روش روان سنجی» نامیده می شود. روان سنجی، در معنای وسیع کلمه، یعنی استفاده از روش آزمایش. اما در معنای محدود کلمه یعنی بهره گیری از آزمونهای روانی برای اندازه گیری توانائیهای ذهنی.
تعریف آزمون روانی :
اگر استعداد را امکان انجام دادن یک عمل یا آشکار ساختن یک رفتار در نظر بگیریم. آزمون روانی به فن یا شیوه ای که به طور علمی تهیه می شود و امکان ارزشیابی عین استعدادهای فردی را فراهم می آورد تعریف می کنیم.استعمال روزافزون آزمون ها و ظهور انواع مختلف آزمایشهای روانی باعث شده تا تعریف آزمونها از دقت و صراحت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار شوند.
تعاریف مختلف آزمون عبارتند از :
پروفسور آندره زی (1970ـ پاریس) آزمون روانی را چنین تعریف می کند: وسیله تمایز بین افراد براساس یک درجه بندی.
تعریف آناستازی (1970ـ لندن) از آزمون: اندازة استاندارد و عینی از چگونگی یک رفتار.
تعریف پیرپیشو (روان شناس معاصر فرانسوی) از آزمون: یک موقعیت استاندارد شده که به عنوان انگیزه برای یک رفتاربه کار می رود. این رفتار، کمی یا کیفی، با میانگین افراد دیگری که در همان موقعیت قرار گرفته اند مقایسه می شود. این مقایسه اجازه می دهد تا رفتار فرد به صورت کمی نمره گذاری شود یا از نظر تیپ شناسی طبق بندی گردد. به عبارت دیگر، رفتار فرد به صورت عددی یا توصیفی ارزشیابی شود.
تعریف پیرپیشو از آزمون، چهار مورد را ایجاب می کند:
الف) موقعیت تجربی (محیط اجرای آزمون، مواد آزمون، نگرش آزماینده و …) باید به طور کامل تعریف شود و همة موارد بطور یکسان تکرار گردد.
ب) ثبت رفتاری که آزمودنی در مقابل آزمون نشان می دهد باید صریح و عینی باشد. بر حسب موارد آزمون، بسیار متنوع خواهد بود
ج) رفتار ثبت شده باید، نسبت به رفتار گروهی از آزمودنیها مقایسه و ارزشیابی اماری قرار گیرد. این مقایسه الزامی است و آزمایش که مقایسه آماری نداشته باشد آزمون روانی به حساب نمی آید.
د) طبق بندی آزمودنی نسبت به گروه مرجع هدف نهایی یک آزمون می باشد.
تعریف انجمن بین المللی پیسکوتکنیک از آزمون که نسبت به تعاریف فوق کاملتر است. عبارت است از:
یک آزمایش معین که انجام فعالیتی را ایجاب می کند، برای همة آزمودنیها یکسان است.شیوة مشخص برای برآورد موفقیت یا شکست یا درجه بندی عددی موفقیت دارد. فعالیت آزمودن ممکن است شامل معلومات اکتسابی (ازمونهای معلومات)، کنشهای حس ـ حرکتی یا روانی (آزمونهای روان شناختی) باشد.
انواع آزمونهای روانی :
شروع واقعی آزمونهای روانی از سال 1896، با مقاله ای که توسط آلفرد بینه و ویلیام هانری در مجلة روان شناس منتشر کردند آغاز شد و در آن مقاله اکثر آزمونهای موجود را که به نظر آنها فقط اعمال بسیار ساده و پائین ذهن را اندازه می گرفتند مورد انتقاد قرار دادند. آنها ، برای اندازه گیری استعدادهای واقعی ذهن، آزمونهایی را پیشنهاد کردند که به رفتار زندگی واقعی نزدیکتر بود. آزمون یک روش نظامه ای برای سنجش نمونه ای از رفتار و یک وسیلة اندازه گیری در روان شناس و تعلیم و تربیت است. اندازه گیریهای روانی و تربیتی، علاوه بر آزمون که معروفترین وسیلة اندازه گیری است، با روشهای دیگری مثل مشاهده و مصاحبه و پرسشنامه و فهرست خصوصیات و مطالعات بالینی و … نیز انجام می گیرد. با توجه به تعداد بسیار زیاد آزمونها و کثرت و پیچیدگی جنبه های مختلف رفتار آدمی، طبقه بندی انواع آزمونهای روانی و تربیتی بسیار مشکل است و نمی توان رضایت همگان را جلب کرد. طبقه بندی هایی که از آزمونها به عمل می آید، دیدگاههای مختلفی را منعکس می کند. البته هر نوع طبقه بندی ای که به عمل آید مطلق نخواهد بود بلکه تا اندازه ای نظر شخصی مؤلف را منعکس خواهد کرد. طبقه بندی آزمونها به خاطر تسهیل در کار انجام می گیرد.
تهیة آزمونها :
شرایط تهیة آزمونها، برحسب ماهیت آنها، تغییر می کند. ارائه قواعد دقیق بسیار دشوار و احتمالاً غیرممکن خواهد بود. بنابراین، به بیان چند قاعدة کلی اکتفا می کنیم.
الف) انتخاب سؤالات: این قسمت مهمترین و دشوارترین بخش تهیة آزمونهاست. بنابراین، لازم است که سازندة آزمونها اطلاعات دقیقی از یافته های تحلیل عاملی و از اصول کلی آزمون سازی داشته باشد. در این قسمت بهتر خواهد بود که با سایر روان شناسان دربارة تک تک مواد بحث شود.بعضی سؤالات یا بعضی آزمایشها روایی ندارند. لذا تست سازان عادت کرده اند که از همان ابتدا تعداد سؤالات را بیشتر از تعداد مورد لزوم پیش بینی کنند و در پایان آنهایی را نگهدارند که روایی بیشتری دارند. اما این روش معایبی دارد زیرا احتمال نامتجانس بودن سوالات را افزایش می دهد و کنترل این امر بسیار دشوار است. از طرف دیگر، نتایج اجرای مقدماتی سؤالات، تحت تأثیر زیادی تعداد آنها قرار می گیرد و به شرایطی بستگی پیدا می کند که در اجرای قطعی و نهایی آزمون وجود نخواهند داشت.
روش دیگری که برای تهیة تعداد سؤالات مورد لزوم وجود دارد این است که آنها را به تعداد محدود و در سریهای مختلف تهیه کنند. توصیه شده است که برای هر سری لااقل 20 سؤال مقدماتی تهیه شود. اجرای سؤالات در گروههای 20 تایی اجازه می دهد تا تعداد زیادی از عواملی که نتایج را به طور تصادفی تحت تأثیر قرار می دهند کاسته شود. همچنین محدود بودن تعداد سؤالات به تهیه کنندگان آنها امکان می دهد تا در جهت متجانس بودن سؤالات، مخصوصاً گروه 20 تایی اول، تلاش بیشتری به کار ببرند. مقایسة گروههای 20 تایی بعدی با گروه 20 تایی اول تجانس آنها را نشان خواهد داد. لازم به یادآوری است که این روش به تعدادی سؤال تکمیلی نیز نیاز دارد، مثلاً به 20% تعداد کل سؤالات، زیرا تعیین روایی سؤالات از طریق محاسبات آماری، همیشه تعدادی از آنها را کنار خواهد گذاشت.
ب) بررسیهای آماری مقدماتی: پس از آن که سؤالات انتخاب شد باید آنها را روی یک گروه حتی الامکان معرف اجرا کرد و نتایج به دست آمده را به کمک محاسبات آماری مورد بررسی قرار داد.قبل از هر چیز باید موارد زیر را دربارة تک تک سؤالات مشخص کرد:
1ـ سطح دشواری
2ـ قدرت تشخیص ، و در صورت استفاده از روش چند انتخابی، ارزش هر یک از پاسخهای پیشنهادی غلط.
1ـ سطح دشواری: اصولاً هدف از اجرای آزمونها این است که تفاوتهای فردی آزمودنیها مشخص شود. بنابراین هر یک از سؤالات آزمون باید قدرت تشخیص داشته باشد. از میان عواملی که قدرت تشخیص سؤال را تحت تأثیر قرار می دهند می توان سطح دشواری سؤال را نام برد. سؤال بسیار آسانی که همة آزمایش شوندگان به آن پاسخ می دهند یا سؤال بسیار دشواری که هیچ آزمایش شونده ای نمی تواند پاسخ آن را پیدا کند، فاقد قدرت تشخیص است. سطح دشواری یک سؤال، که گاهی تحت عناوین درجة دشواری یا شاخص دشواری نیز از آن نام برده می شود، عبارت است از درصد کسانی که توانسته اند پاسخ صحیح آن را پیدا کنند. هر اندازه این درصد بالاتر باشد سؤال به همان اندازه آسانتر خواهد بود و برعکس.
ساده ترین و رضایت بخش ترین روش آماری برای تعیین سطح دشواری، قدرت تشخیص و حتی قضاوت دربارة ارزش هر یک از پاسخهای پیشنهادی به شرح زیر است. اوراق آزمودنیها را، براساس نمرة کامل هر ورقه، از بالا به پایین می چینند. 27% آنها را از بالا به عنوان گروه قوی و 27% آنها را از پایین به عنوان گروه ضعیف برمی دارند (البته این درصدها ممکن است، به تناسب تعداد آزمودنیها، متغیر باشد). برای هر سؤال جدولی نظیر جدول زیر تنظیم می کنند:
هر اندازه سطح دشواری از 50% بیشتر باشد سؤال به همان اندازه آسانتر خواهد بود و هر اندازه از 50% کمتر باشد سؤال به همان اندازه مشکلتر خواهد بود. بنابراین سؤال فرضی فوق در ردیف سؤالات مشکل طبقه بندی می شود.
2ـ قدرت تشخیص: منظور از قدرت تشخیص یا قوة تمیز عبارت است از توانایی سؤال در تقسیم بندی آزمودنیها به دو گروه قوی و ضعیف نسبت به متغیر مورد اندازه گیری. در عمل می توان قدرت تشخیص یک سؤال را براساس یک معیار خارجی، مثلاً موفقیت شغلی یا تحصیلی، یا از طریق مقایسة آن با نتیجة کل آزمون، که در اینجا به کار می بریم، پیدا کرد. اولین کاری که باید برای تعیین قدرت تشخیص سؤال فرضی انجام داد این است که تفاوت گروه قوی و ضعیف را در پاسخگویی به سؤال پیدا کرد. جدول نشان می دهد که 71 نفر از گروه قوی و 15 نفر از گروه ضعیف توانسته اند پاسخ صحیح سؤال را پیدا کنند. بنابراین تفاوت آنها 56 خواهد بود. چون در هر گروه 100 آزمودنی وجود دارد، تفاوت ماگزیمم 100 خواهد بود.
قدرت تشخیص یک سؤال را معمولاً به صورت اعشار و سطح دشواری آن را به صورت درصد نشان می دهند. هر اندازه قدرت تشخیص یک سؤال به عدد 1 نزدیکتر باشد به همان اندازه قدرت تشخیص بیشتری خواهد داشت و برعکس. عدد 1 زمانی به دست می آید که سطح دشواری سؤال 50% باشد. یعنی صددرصد افراد گروه قوی و صفر درصد افراد گروه ضعیف به آن پاسخ صحیح بدهند. بنا به این دلیل، تهیه کنندگان آزمونها تمایل دارند سؤالاتی را انتخاب کنند که سطح دشواری آنها 50% است. چون این حالت بندرت اتفاق می افتد، لذا تست سازان در عمل سؤالاتی را ترجیح می دهند که سطح دشواری آنها بین 40% و 60% باشد. البته این امر زمانی صادق است که از آزمون به عنوان یک وسیله جهت اندازه گیری دقیق تفاوتهای فردی استفاده شود، اما اگر بخواهند از آزمون برای جدا کردن 20% بالای آزمودنیها از بقیة آنها استفاده کنند و تعیین تفاوتهای فردی چندان مطرح نباشد (مثلاً در انتخاب دانشجو برای دانشگاهها) سطح دشواری سؤالات آن باید نزدیک به 20% باشد. سؤالی که قدرت تشخیص آن از 25% کمتر باشد کنار گذاشته می شود.
3ـ ارزش پاسخهای پیشنهادی غلط: پاسخهای پیشنهادی غلط، که اصطلاحاً به پاسخهای انحرافی معروفند، طوری باید باشند که تا اندازه ای توجه آزمودنیها را به خود جلب کنند. پاسخ انحرافی خوب پاسخی است که گروه ضعیف را بیشتر از گروه قوی به اشتباه بیندازد. اگر پاسخ انحرافی، گروه قوی را بیشتر از گروه ضعیف به خطا وادار کند گول زننده خواهد بود.
ارزش هر یک از پاسخهای پیشنهادی غلط از طریق مقایسة تعداد آزمودنیهایی که از دو گروه قوی و ضعیف آن را انتخاب کرده اند معلوم می شود. در مثال فرضی هیچ یک از آزمودنیها گزینة «دال» را انتخاب نکرده است. بنابراین، مناسبترین جایی که باید تجدیدنظر در سؤال را شروع کرد همین پاسخ پیشنهادی «دال» است. دو پاسخ پیشنهادی «ب» و «ج» می توانند به عنوان گزینه های غلط مورد استفاده قرار گیرند. بطور کلی، در یک سؤال چند گزینه ای، اگر یک یا دو پاسخ پیشنهادی مثل پاسخ «دال» باشند می توان در سؤال تجدیدنظر کرد، اما اگر بیش از دو پاسخ دارای جنین معایبی باشند خود سؤال را باید کنار گذاشت.
ج) درجه بندی (نورم یابی) : پس از حذف سؤالات نامناسب و تنظیم بقیه برحسب سطح دشواری، می توان پس از انتخاب دقیق گروههای آزمودنیها اقدام به درجه بندی آزمون کرد. بدیهی است که باید دستورالعمل واحدی را به کار برد و برای آشنایی آزمودنیها با شیوة پاسخگویی چند سؤال نمونه هم داد.
اگر اجرای آزمون محدودیت زمانی داشته باشد حتماً باید رعایت شود. اجرای مقدماتی یک آزمون نشان می دهد که چقدر باید وقت داده شود. ساده ترین راه برای تعیین وقت به این صورت است که به آزمودنیها اعلام می کنند که اجرای آزمون محدودیت زمانی دارد و گاه بیگاه نیز محدودیت زمانی را یادآوری می کنند. زمانی را در نظر می گیرند که تقریباً 75 درصد آزمودنیها توانسته اند به همة سؤالات برسند. البته در آزمونهای سرعت، زمان را طوری انتخاب می کنند که هیچ یک از آزمودنیها نتواند در پایان آن به همة سؤالات برسد. در غیر این صورت تفاوتهای آزمودنیها مشخص نخواهد شد.
در پایان
استفاده از علم روانشناسی علاوه بر دانستن انواع نظریه های روانشناسی و ویژگی های بیماری و اختلالات روانی جهت شناسایی بیماری ها واختلالات روانی، نیازمند آشنایی و توانایی کاربرد انواع آزمونهای روانی جهت تشخیص درست بیماری ها یا برعکس شناخت استعدادها و توانایی های مراجعان هستید. ازین رو در ادامه سایر دوره های روانشناسی، در این دوره روانشناسی به صورت ویژه به بررسی ساختار کلیه آزمونهای روانشناسی، انواع آزمونهای هوش، انواع آزمونهای فرافکن و آزمونهای تشخیصی پرداختیم.همچنین ب دلیل اهمیت برخی آزمونها تعدای از آزمونها به صورت جداگانه و به صورت ضمیمه به شما ارائه می شود.
برای ثبت نام در دوره آموزشی آزمونهای روانشناسی می توانید بر روی نام دوره با عنوان آزمونهای روانشناسی کلیک کنید.
منابع
آزمونهای روانی، ص 211 و 212.
تاد، جودیت و بوهارت، آرتور؛ اصول روانشناسی بالینی و مشاوره، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، 1379، چاپ اول