مقاله طراحی دکوراسیون داخلی در معماری

کاربر گرامی ،‌توجه داشته باشید ، مقالات موجود در وبسایت ، از بستر اینترنت و جستجو در سایت های اینترنتی ( بصورت خودکار) جمع آوری شده اند، لذا لطفا جهت یافتن منابع اصلی انتشار دهنده از موتورهای جستجو کمک بگیرید.

مقاله طراحی دکوراسیون داخلی در معماری

مقاله ای که در زیر مطالعه میکنید با عنوان طراحی دکوراسیون داخلی منزل از مرکز آموزش مجازی پارس گردآوری و ارائه شده است.

نور در دکوراسیون داخلی
نور عنصری است که بواسطه آن دیدن اشیاء ممکن می‌شود. نور می‌تواند ریتم خلاقانه ای به یک فضای داخلی ببخشد. بدون نور نه فرم را احساس می‌توان کرد، نه رنگ را و نه بافت را. نورپردازی در یک فضای داخلی پیامدهای مهمی در بردارد. چه بسا نورپردازی مناسب یک فضا آن فضا را خوشایند و چشم نواز کند. نورپردازی در کنار ابعاد زیباشناختی، بعد عملکردی هم دارد. نور مناسب در طول شب در یک فضای داخلی می تواند حس محدود بودن یا ابهام و هراس را بر طرف کند. نور مناسب یک اتاق حتی می تواند چهره آدمی را گرم و صمیمی‌کند. به کمک نورپردازی می توان یک فضای داخلی را به جزایر نورانی متنوعی تبدیل کرد .

مقاله طراحی دکوراسیون داخلی در معماری

انواع نورپردازی
نورپردازی داخلی سه نوع دارد:
1- نورپردازی کلی
2- روشنایی محیط کار
3-نور تاکیدی (متمرکز)
1- نور پردازی کلی: نورپردازی غیرمستقیم است که چشم را نمی‌زند و از دیواره‌ها و سقف می‌تابد تا نور آرام‌بخشی در پس زمینه خلق کند. نورپردازی کلی باید به همه جا یکسان بتابد، یعنی نباید نقاطی از اتاق بیش از حد بدرخشد و نقاطی در سایه فرو رود. منابع روشنایی کلی مانند چراغ‌های توکار و چراغ‌های ریل‌دار باید متناسب و منعطف با نیاز فضا تعبیه شود. برای نمونه می‌توانید با نصب کلید دیمر، به سادگی اتاق ناهارخوری را برای مهمانی‌ها لذت‌بخش‌تر کنید.
2- نورپردازی محیط کار: نوری که برای فعالیت‌های ویژه مانند نوشتن، خواندن، ‌آشپزی، کار با کامپیوتر، ‌آرایش و سرگرمی لازم است. این روشنایی مخصوص محیط کار است، سایه نمی‌اندازد و چشم را خسته نمی‌کند. از وسایلی مانند چراغ مطالعه، ‌چراغ پاتختی یا چراغ‌های ویژه میز آشپزخانه تامین می‌شود.
3- نور تاکیدی: این نور فقط جنبه تزئینی دارد و در طراحی خلاق از منابع نوری مختلف از جمله چراغ‌های پایه‌دار بالاتاب، ‌چراغ‌های دیواری و چراغ‌های لکه افکن (دارای منبع نور بزرگتر از نور نقطه‌ای) استفاده می‌شود. این روشنایی را برای تاکید بر وجوه جذاب اتاق از جمله آثار هنری، مجموعه‌های نفیس، ‌نقش و نگارها یا عناصر و آرایه‌های معماری به کار می‌گیرند. بنابراین قبل از آنکه به چراغ‌های گران‌قیمت روی آورید، تنظیم نور اتاق‌هایتان را با چراغ‌های نسبتا ارزانی که به لبه میز وصل می‌شوند و لامپ‌های رنگی با وات‌های مختلف بررسی کنید.

رنگ در دکوراسیون داخلی
رنگ یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بصری است که همیشه همراه با بار معنایی، احساسی و عاطفی بوده است. هر رنگ به‌تنهایی یا در ارتباط با سایر رنگ‌ها می‌تواند مفاهیم خاصی را به مخاطب خود انتقال دهد. کاربرد رنگ در تاریخ همواره آمیخته با نوعی رمزگذاری و سمبل سازی همراه بوده است و همچنان نیز هست. همچنین ازنظر فردی، تنوع در ترجیح رنگی بر رنگ دیگر بین افراد یک جامعه بسیار رایج است که می‌توان با روان‌شناختی فردی این موضوع را بررسی کرد. درمجموع می‌توان گفت کاربرد رنگ اهمیت زیادی در بیان بصری و تصویرسازی دارد.
باوجود تمام اهمیتی که رنگ در زبان تصویری انسان‌ها بازی می‌کرده و کاربرد آن امری شناخته شده در هنر بوده، تا اوایل قرن بیستم مطالعه دقیق و جامعی روی این موضوع انجام نگرفته بود. یوهان ایتین (Johanes Itten) جزو اولین افرادی است که به مطالعه رنگ و کاربرد آن در ارتباطات بصری پرداخته و امروزه بسیاری از مطالب تدوین‌شده درباره رنگ وامدار کتابی است که او در سال ۱۹۲۴ به نام «هنر رنگ» نوشته است.
برای بررسی مفهوم رنگ معمولاً سه رویکرد مجزا وجود دارد، یا به عبارتی از سه جهت یا طریق می‌توان به مطالعه معنا و مفهوم رنگ در زبان تصویری پرداخت:
اول، بررسی میزان تأثیرگذاری (Impression) رنگ‌هاست. به این معنا که به‌صورت کلی و فارغ از زمینه‌های فرهنگی- اجتماعی یا روانشناختی مخاطب، اثر بصری رنگ‌های مختلف بر هم و در ارتباط با هم چیست؟ (موضوع بحثی که در ادامه به آن پرداخته می‌شود، عمدتاً بر حول این محور قرار دارد و این معنا مفصل‌تر تشریح می‌شود).
دومین رویکرد بر اساس نحوه ابراز مفاهیم (Expression) رنگ‌های مختلف استوار است. به عبارت دیگر رنگ‌های مختلف برای اکثر افراد معانی خاصی دارند. به عنوان مثال زرد معنایی از گرما و درخشندگی دارد. قرمز پر حرارت و پر انرژی است و همیشه با مفهوم تحرک و جنبش و گاه خشونت همراه است. آبی به همراه خود معنای بیکرانگی و معنویت را همراه می آورد. نارنجی نیز مانند زرد و قرمز پرجنب و جوش به نظر می رسد. سبز با معانی پاکی و باروری و زندگی درآمیخته و بنفش رازآلود و گاه غمناک است.
سومین رویکرد براساس معانی سمبلیک و انتزاعی رنگ‌ها شکل گرفته که آن را اصطلاحاٌ ساخت (Construction) نامیده اند. شاید این رویکرد بی ارتباط با رویکرد پیشین نباشد اما به طور خاص به بعضی از مفاهیمی که رنگ‌ها در طول زمان و در طی حوادث تاریخی به خود گرفته اند و به صورت سمبلیک و نشانه ای به کار گرفته می‌شوند، اشاره دارد. مثلا رنگ زرد در طول تاریخ سمبل امپراطوری چین بوده و در مراسم سلطنتی به کار می رفته. مثال هایی از این دست فراوانند، رنگ سرخ نشانه انقلاب شوروی، رنگ سیاه نشانه عزا، نارنجی رنگ جنبش مردم در اوکراین و… .
از نظر فیزیکی انسان قادر به دیدن موج های بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ نانومتر است و می تواند آنها را به صورت طیف های رنگی مختلف درک نماید. نور قرمز یک سر طیف قرار دارد و دارای بیشترین طول موج است و نور بنفش در سر دیگر آن، دارای کمترین طول موج است. خصوصیات فیزیکی رنگ‌ها به طور حتم رابطه مستقیمی با معانی و اثر روانی آنها بر انسان دارد
چرخه رنگ
چرخه رنگ ، یک دایره رنگ ابتدایی است که در آن رنگ‌های قرمز ، زرد و آبی وجود دارند ، در واقع دایره رنگ سنتی در هنرهای تجسمی به شمار می آید . سر آیزاک نیوتون (Sir Isaac Newton) در سال 1666 اولین نمودار رنگ دایره شکل را به وجود آورد . از آن زمان تا کنون ، دانشمندان و هنرمندان به مطالعه و طراحی نمونه های متنوع و مختلف این مفهوم اولیه بوده اند ، که چرخه رنگ ایتن معروف ترین ، و پر استفاده ترین آنهاست .
در تئوری رنگ ، قرمز ، زرد و آبی رنگ‌های اصلی هستند زیرا دانه های رنگی تشکیل دهنده آنها از ترکیب هیچ رنگ دیگری به وجود نیامده و تمام رنگ‌های دیگر از ترکیبات مختلف این سه رنگ با یکدیگر به دست می آیند . سبز ، نارنجی و بنفش رنگ‌هایی هستند که از ترکیب رنگ‌های اصلی با یکدیگر حاصل می شوند. محل قرار گیری هر رنگ ثانویه در دایره رنگ ، بین دو رنگ اصلی تشکیل دهنده اش است .
زرد- نارنجی ، قرمز نارنجی ، قرمز- بنفش ، آبی – بنفش ، آبی- سبز و زرد – سبز ، این رنگ‌ها از ترکیب یک رنگ اصلی با یک رنگ فرعی به وجود می آیند و در اینجا هم، در میان دو رنگ تشکیل دهنده خود قرار می گیرند .
هارمونی بر اساس هم جواری رنگ‌ها( مشابه ها) : رنگ‌های هم جوار (پیوسته) یا Analogous Colors ، به هر دسته سه تایی از رنگ‌هایی گفته می شود که در دایره رنگ کنار یکدیگر قرار گرفته اند و از ترکیب آنها می‌توان به یک کنتراست بسیار ظریف دست یافت. مانند زرد-سبز ، زرد و زرد نارنجی . معمولاً در چنین ترکیب هایی، یک رنگ از نظر مقدار، بر دو رنگ دیگر برتری دارد .
رنگ‌های مکمل آنهایی هستند که در دایره رنگ ، درست در مقابل یکدیگر قرارگرفته اند . مانند قرمز و سبز یا قرمز- بنفش و زرد – سبز ودیگر اینکه آبی یک رنگ اصلی است و مکمل آن رنگ نارنجی است. رنگ‌های مکمل بالاترین درجه تباین (کنتراست) و ثبات را به وجود می آورند .
برای ایجاد تعادل و هماهنگی در فضا می توان ازترکیب سه رنگ به نحوی که در چرخه رنگ‌ها می بینید استفاده کنیم. در تصویری که به عنوان مثال آورده شده از سه رنگ آبی و زرد و قرمز برای ایجاد تعادل استفاده شده است . توجه داشته باشید که با چرخاندن مثلث داخل چرخه می توان به ترکیب های متفاوت جهت ایجاد تعادل در تصویر دست یافت .
رنگ اشباع شده (رنگ خالص)
به شدیدترین نمود یک فام، رنگ اشباع شده گفته می‌شود. قرمزترین قرمز یا آبی‌ترین آبی قابل تصور، رنگ‌های اشباع شده هستند. به رنگ‌های اشباع شده رنگ‌های خالص یا رنگ‌های کامل هم می‌گویند. این رنگ‌ها بیشترین مقدار نگ مایه (کروما) را دارا هستند. رنگ‌های اشباع شده به 6 یا 12 فام طیف هنرمند محدود نمی‌شوند. هر رنگی در هر نقطه‌ای از دایره رنگ بین رنگ‌های اشباع شده قرار بگیرد نیز یک رنگ اشباع شده می‌باشد. رنگ خالص می تواند فقط یک یا دو رنگ اولیه را با هر نسبتی داشته باشد، اما هیچ‌گاه سومین رنگ اولیه را شامل نمی‌شود. به علاوه رنگ‌های خالص یا اشباع شده با یک رنگ ناخالص (رنگی را که شامل نمی‌شوند ) شناخته می‌شوند. رنگ‌های اشباع شده رنگ‌هائی هستند که با سیاه، سفید یا خاکستری ناخالص نشده باشند. دامنه کامل رنگ‌های اشباع شده را روی دایره رنگ در حالیکه هر رنگی، همچون رنگ‌های رنگین کمان، با رنگ کناری‌اش ترکیب می‌شود در نظر بگیرید. هر نقطه‌ای روی این دایره یک رنگ اشباع شده است، یعنی همان‌طور که بدون تردید می‌گوئیم قرمز، نارنجی، آبی یا سبز رنگ‌های اشباع شده‌اند با قاطعیت می‌گوئیم قرمز – قرمز- نارنجی یا آبی – آبی – سبز هم خالصند. اگر رنگی شامل یک یا دو رنگ از رنگ‌های اصلی باشد و با سیاه، سفید یا خاکستری ناخالص شده باشد، آن رنگ، اشباع شده است. تنها حد و مرز رنگ‌های اشباع شده مربوط می‌شود به محدودیت چشم انسان در دیدن رنگ‌ها .
رنگ های گرم و سرد
گاهی اوقات فام‌ها گرم یا سرد توصیف می‌شوند. رنگ‌های گرم عبارتند از : قرمز، نارنجی، زرد و میان رنگ‌های بین آنها. رنگ‌های سرد شامل رنگ آبی هستند یعنی آبی، سبز، بنفش و درجه‌های بین آنها. گرم و سرد صفاتی هستند که در توصیف دو ویژگی فام‌ها به کار می‌روند، گرمی و سردی یک فام را گاهی دمای رنگ نیز می‌گویند.
گرمی دایره رنگ به سردی آن می‌چربد، زیرا تنها رنگ سرد آن آبی است، در حالیکه قرمز و زرد هر دو گرم محسوب می‌شوند. در نتیجه کل طیف بیشتر «گرم» است تا «سرد». در بین شش فام پایه، آبی قطب سرد است و نارنجی قطب گرم.
گرمی و سردی رنگ‌ها ویژگی‌های تغییرپذیری هستند. یک نمونه رنگ، بسته به جای آن، می‌تواند گرم‌تر یا سردتر باشد. حتی رنگ‌های اولیه هم از تغییرات درگرمی و سردی مستثنی نیستند. قرمز می‌تواند سردتر (نزدیک‌تر به بنفش) یا گرم‌تر (نزدیک‌تر به نارنجی) باشد. می‌توان یک نمونه آبی، که رنگ سردی است، را گرم‌تر از یک آبی دیگر توصیف کرد، زیرا نمونه آبی مورد نظر کمی سبز را و در نتیجه کمی زرد را شامل شود که رنگ‌های گرمی هستند.
اصطلاحات گرم و سرد در توصیف خانواده‌های رنگ‌ها و در نمونه‌ها زمانی که فقط مقایسه سردی و گرمی مورد نظر باشد، مفید هستند. اما هنگامی که تغییر فام‌ها اهمیت دارد، اصطلاحات چندان کارآمدی نیستند. نشان دادن تغییر رنگ با استفاده از فام‌ها منظور را بهتر می‌رساند. «این آبی خیلی گرم است، سبز آن را حذف کرده، سردش کنید. این زرد کمی سبز به نظر می‌رسد، آن را به نارنجی نزدیک‌تر کرده و گرمش کنید.»
1- این دمای رنگ را نباید با مفهوم علمی آن اشتباه گرفت که به دمای تابشگر بر حسب درجه کلوین (k) اشاره می‌کند که با زیاد شدن دمای تابشگر رنگ آن هم تغییر می‌کند.
2- آبی‌ها هم می‌توانند به سمت قرمز، دیگر قطب گرم، بروند و رنگ بنفش خالص داشته باشند. هیچ توافق نظری مبنی بر اینکه با سبزتر یا بنفش‌تر شده آبی‌ها، آنها را گرم بنامیم وجود ندارد، زیرا برخی مردم بنفش – آبی‌ها را گرم به حساب می‌آورند و برخی دیگر سبز – آبی‌ها را .
هماهنگی رنگ: زمینه تاریخی
سیستم‌های نظم رنگ نخستین دل مشغولی برای نظریه پردازان پیشین رنگ محسوب می‌شد، زیرا این سیستم‌ها زمینه‌ای سازمان یافته و مساعد برای جستجوی قوانین هماهنگی رنگ ایجاد می‌کرد. تعادل و نظم برای هماهنگی رنگ بسیار مهم تلی می‌شد تا حدی که فام و دیگر ویژگی‌های رنگ اغلب با قوانین خشک، اعداد یا اشکال هندسی ربط داده می‌شدند. مانسل با استناد به نمودارهای منظم و سازمان‌یافته‌اش می‌گفت: «…. هر نقطه‌ای (رنگی) شماره مشخص خود را دارد.» و بنابراین «هیچ رنگ جدیدی تا زمانی که مکان یا نمادی برایش در نظر گرفته نشود، کشف نمی‌شود.»‌و این طور نتیجه گرفت که «آنچه را که ما رنگ هماهنگی می‌خوانیم در حقیقت تعادل است»
یوهانس ایتن این گونه می‌گفت: «مفهوم هماهنگی باید از حیطه نگرش ذهنی و نظری خارج شده و به صورت یک اصل عینی و نظری درآید.» گوته مکرراً هماهنگی رنگ را به عنوان تعادل توصیف می‌کرد؛ و استوالد چنین می‌گفت: «این قاعده پایه‌ای و مهم همانا هماهنگی = نظم است.» در این باره بین همه نظریه پردازان اتفاق نظر وجود داشت. تعادل و نظم به عنوان قانون هماهنگی رنگ‌ها شناخته شده بودند.
نظریه پردازان نخستین، علاوه بر مشغله ذهنی راجع به نظم، احکام اخلاقی نیز به قوانین رنگ افزودند. گوته قاطعانه اظهار می‌داشت «افراد نکته سنج تمایل چندانی به رنگ‌ها نشان نمی‌دهند» پیوند دادن رنگ با پاکدامنی، صداقت و موقعیت اجتماعی در قرن بیستم بسیار متداول بود. مانسل می‌گفت: «رنگ ملایم و آرام نشانه‌ای از ذوق و سلیقه خوب است.» و «اگر دوست داریم فرزندانمان با تربیت بار بیایند، آیا منطقی است که برای شروع سلیقه‌های رنگی خشن و بی‌لطف را توصیه کنیم؟»
سبک شناسی
مروری کوتاه بر سبک‌های گوناگون طراحی داخلی به ما کمک می‌کند تا بتوانیم تصور روشن‌تری از سبک دلخواه خودمان به دست بیاوریم. سبک‌ها الگوهایی منجمد و غیرقابل‌تغییر نیستند،‌ با کمی ذوق و شناختِ هم‌آهنگی‌ها می‌توان ترکیبی از عناصر سبک‌های گوناگون به‌دست داد.
سبک‌ها مثل‌ دایره‌های رنگی‌ هستند که گاهی هم‌پوشان می‌شوند. شاید پسند ما یکی از همین لبه‌های روی‌هم‌ افتاده و متداخل باشد. به تعبیر داریوش شایگان، فیلسوف سرشناس فرهنگ،‌ هویت ایرانی هویتی چل‌تکه و موزاییکی است. پس تعجبی ندارد اگر سبکِ طراحی داخلی مطلوب ما نیز تلفیقی باشد. من این را به قیاس اصطلاح «آگاهی دو رگه» شایگان، «سلیقه‌ی دو رگه» نام نهاده‌ام و بعدا مفصل‌تر درباره‌اش خواهم نوشت. «سلیقه‌ی دو رگه» در جهانی که محصولاتش محدودیت‌های جغرافیایی و فرهنگی زیبایی‌شناسی را پشت سر گذاشته پدیده‌ای بسیار رایج است. تا همین یکی‌دو نسل پیش سلیقه‌ی غذایی و طعم‌شناسانه‌ی ایرانی‌ها خیلی محدود بود،‌ اما حالا ممکن است برنامه‌ی غذایی هفتگی خانه‌ی ما با آب‌گوشت بزباش شروع شود، و به سوشی، لازانیا یا فست‌فود ختم شود. دیگر نمی‌توان از جوان امروزی توقع داشت که فقط از غذاهایی با چاشنی‌ها و طعم‌های ایرانی لذت ببرد. حکایت طراحی داخلی هم همین‌گونه است. «سلیقه‌ی دورگه» را نمی‌توان به رسمیت نشناخت، اما لازم است از عناصر و اصول طراحی داخلی چیزهایی بدانیم و «سواد بصری» خود را بالا ببریم تا بتوانید بهترین تلفیق ممکن را پدید آوریم؛ تلفیقی که بیشترین کارآمدی و زیبایی و تعادل و هماهنگی با سبک زندگی و نیازهای ما را داشته باشد و با واقعیت‌های جیب و بودجه‌‌مان هم فاصله‌ی زیادی نداشته باشد.
ترکیب بندی
رسیدن به یک معنای خاص در کادر بستگی زیادی به نوع ترکیب بندی آن دارد، علاوه بر آن، ترکیب بندی یک اثر در جلب توجه بیننده نقش مهمی را ایفا می‌کند. کسی که می خواهد از راه تصویر با دیگران ارتباط برقرار کند، باید نظارت و احاطه ی کامل بر کارش داشته باشدجای دادن منطقی عناصر تجسمی در فضای مورد نظر، در سطح دوبعدی و یا در فضای سه بعدی، ترکیب بندی یا کمپوزیسیون گفته می‌شود.
ترکیب بندی، تحت قواعد و اصول معین و محاسبات دقیق انجام می گردد و بین عناصر تصویری، ارتباط، پیوند ایجاد می‌کند. نظم و ترتیب دادن، برنامه ریزی کردن بین عناصر تصویری، منسجم نمودن قسمت ها با هم، ترکیب کردن و کنار هم قرار دادن آن ها، ساختار و سازماندهی عناصر تجسمی و بالاخره هماهنگ کردن همه ی اجزاء با هم، مفهوم ترکیب را مشخص می‌کند. علاوه بر این می توانیم ایجاد هماهنگی و مطابقت بین دو یا چند واحد متشابه و یا متفاوت را ترکیب یا کمپوزیسیون بگوییم.
هر نقش و شکلی که در کادر وجود دارد، نسبت به شکل و فضای اطرافش جلوه و معنی خاص پیدا می‌کند که ناشی از مجموعه ی فعل و انفعالاتی است که عناصر داخل کادر بر خود و بر بیننده دارند. (حرکت، ترکیب، ریتم و.. نیروهای تصویری که از جهات مختلف بر کادر اثر می گذارند موقعیت فضایی آن را ایجاد می کنند.
علاوه بر مواردی که ذکر شد، رنگ، با ارزش های تصویری خاص خود که دائما تحت تاثیر و دگرگونی شرایط فضایی و تابش نور می باشد، و بافت نیز به صورت موثر در مشخص کردن موقعیت فضایی و کیفیت عناصر تصویری بسیار مهم هستند.
برای ثبت نام در دوره آموزشی طراحی دکوراسیون داخلی منزل می توانید بر روی نام دوره با عنوان طراحی دکوراسیون داخلی در معماری کلیک کنید.

ثبت نام دوره طراحی دکوراسیون داخلی

برچسب ها : انتشار دهنده:
۷ روز هفته ۲۴ ساعته پاسخگوی شما هستیم.