مقاله روانشناسی کودک و نوجوان
مقاله روانشناسی کودک و نوجوان
مقاله ای که در زیر مطالعه میکنید با عنوان روانشناسی کودک و نوجوان از مرکز آموزش مجازی پارس گردآوری و ارائه شده است.
تاریخچه روانشناسی بالینی کودک
سابقه روانشناسی بالینی کودک حداقل به سال ۱۸۹۶ بر میگردد. وقتی ویتمر با راهاندازی اولین درمانگاه روانشناسی، حرفه روانشناسی بالینی را پدید آورد. در این درمانگاه کودکانی درمان میشدند که مشکلات یادگیری داشتند یا در کلاس ایجاد مزاحمت و اخلال میکردند.
سابقه مطالعهی علمی آسیب شناسی دوران کودکی احتماًلاً به اوایل دهه ۱۹۰۰ برمیگردد. مدت مدیدی بود که فرقی بین نیازها و تواناییهای کودکان و بزرگسالان گذاشته نمیشد. کودکان، بزرگسالان کوچولو در نظر گرفته میشدند. ولی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، وقوع برخی تحولات باعث شد توجه بیشتری به کودکان بشود. این تحولات عبارت بودند از شناسایی و مراقبت از عقبماندگی ذهنی، هوشآزمایی، پیدایش روانکاوی و رفتارگرایی، جنبش مطالعه کودکان و تأسیس درمانگاههای راهنمایی کودکان.
طبقهبندی اختلالات دوران کودکی هم خصوصاٌ در ۳۰ سال گذشته خیلی تغییر کرده است. در اولین ویراست و دومین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، مشکلات دوران کودکی شکل نزولی اختلالات دوران بزرگسالی در نظر گرفته میشود. ولی در ویراست سوم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و نسخهی فعلی آن یعنی ویراست چهارم این راهنما، طبقههای تشخیصی ویژهی کودکان را می بینیم.درحال حاضر ۴۳ تشخیص اختصاصی مخصوص کودکان در ده گروه وجود دارند. (انجمن روانشناسی آمریکا،۱۹۹۴).
روندهای مورد اشاره منجر به پیدایش رشتهای شدند که امروزه روانشناسی بالینی کودک نامیده میشوند. این رشته اصولاً معطوف به سنجش، درمان و پیشگیری است.
اکثر کودکان در جریان بزرگ شدن مشکلات هیجانی و رفتاری خاصی پیدا میکنند که معلول فشارهای رشد و انطباق با انتظارات خانواده و اجتماع است. وظیفهی اصلی والدین این است که به فرزندان خود کمک کنند رویدادهای عادی رشد (مثلاً آموزش آداب توالت رفتن، ترسها، آشنایی با میل جنسی، «نه» شنیدن، و کنار آمدن با خواهر و برادرها و همسالان) را پشت سر بگذارند و بر رشد فرزندانشان بیفزایند. کودکان و والدین همچنین باید با وقایع و جنبههای منفی زندگی (مثل فقر یا بیکاری) پدر و مادر کنار بیایند. اما علیرغم فشارهایی که برای کنار آمدن با این جنبهها و رویدادها به کودک وارد میآید جای امیدواری است که مطالعات همهگیرشناسی نشان میدهند در هر سال رشد، حدوداً فقط ۲۰ درصد کودکان، مشکل رفتاری و هیجانی شدیدی دارند که در زندگی روزمرهی آنان اخلال ایجاد میکند. روانشناس بالینی کودک نه تنها میخواهد این گروه از کودکان را که مشکلات روانی جدی دارند، بسنجد بلکه میخواهد به ۸۰ درصد دیگر و والدین آنها کمک کند فشارهای رشد و بهنجار بزرگ شدن را تحمل کنند.
کودکان از جهت رشد و نمو سریع، جمعیت منحصر به فردی هستند. قبلاً اهمیت تغییرات رشدی، به دیدگاه نظری ما بستگی داشت. به عنوان مثال، نظریهی روانکاوی بر مستقل شدن و رشد روانی جنسی تأکید میکند، درحالیکه نظریهی یادگیری اجتماعی، برخودگردانی و خوداثرگذاری. ولی درماندن نظریهها از تبین کامل رشد در سنین مختلف و در حوزههای مختلف، منجر به پذیرش دیدگاه تبادلی یا بوم شناختی شد. دیدگاهی که عوامل درون کودک، خانواده و اجتماع را که تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر کودک دارند در نظر میگیرد. در این دیدگاه، پیشرفتهای رشدی کودک در یک حوزه (برای مثال در حوزهی اجتماعی، شناختی، حرکتی، زبانی و …) با پیشرفتهای حوزههای دیگر رابطه دارد. وانگهی قابلیت داشتن یا مشکل داشتن در هر یک از حوزههای اصلی رشد، بر رشد کودک در آینده تأثیر میگذارد.
بنابراین تغییر رشدی (مثبت و منفی)،محصول دیالوگ تبادلی کودک با ترکیب زیستشناختی/ ژنتیکی،محیط فیزیکی و اجتماعی و فرهنگی او است. ماش و تردال (۱۹۹۷) میگویند روانشناس بالینی کودک باید «فراز و نشیب این دیالوگ رشدی را بداند چون نقش مهمی در مفهومبندی، اندازهگیری، طبقهبندی،تشخیص، تغییر و ارزیابی دارد» رفتارهایی که در یک مقطع سنی عادی هستندمیتوانند در مقاطع سنی دیگر یک مشکل جدی باشند. بسیاری از مشکلات دوران کودکی در جریان رشد، دچار تغییرات کیفی و کمی میشود. تأثیر استرسهای زندگی نیز به فراخور مرحلهی رشدی کودک، تغییر میکند. خصوصیات والدین و حمایت اجتماعی موجود برای خانواده هم تغییر میکند.
روانشناس بالینی کودک با دانستن هنجارهای رشدمیتواند بفهمد در هر مرحله، کدام رفتارها بیش از حد یا کمتر از حد هستند. انتخاب فنون مداخلاتی مناسب نیز به آشنایی با رشد بهنجار بستگی دارد. برای مثال، درمان کودک مدرسهرو، عمدتاً بر مهارتهای شناختی و زبانی متمرکز است و درمان کودک پیشدبستانی بیشتر بر تکالیف عینی و وضعیتی و بازیهایی که از لحاظ رشدی مناسب حال او هستند. در عین حال روانشناس بالینی برای طراحی درمان مشکلاتی مثل کمبود مهارتهای اجتماعی باید با توالی مهارت آموزی آشنا باشد.
اختلال از هم پاشیدگی کودکی
مهمترین مشخصه ی اختلال از هم پاشیدگی کودکی، واپس روی قابل ملاحظه در زمینه های متعددی از کارکردها در پی حداقل دو سال رشد به ظاهر بهنجار است. رشد به ظاهر بهنجار در ارتباطات کلامی و غیرکلامی متناسب با سن، روابط اجتماعی، بازی و رفتار انطباقی فرد بازتاب مییابد. پس از دو سال اول زندگی، کودک در حداقل دو مورد از موارد زیر که مهارتهایی را کسب کرده است ،از دیدگاه بالینی در حد قابل ملاحظهای آنها را از دست میدهد: زبان دریافتی یا بیانی، مهارت های اجتماعی یا رفتار انطباقی، کنترل ادرار یا مدفوع، بازی و مهارت های حرکتی.
اختلال ارتباطی کودکان
ارتباط به معنای فرستادن، دریافت و تبادل اطلاعات است که این اطلاعات شامل حقایق، افکار، احساسات، درخواست ها و …می باشد، زبان به عنوان وسیله ای است برای انتقال مفاهیم فوق، استفاده مؤثر و مناسب از زبان برای برقراری ارتباط با جهان پیرامون برای هر فرد یک امر حیاتی و اساسی است. توانایی تبادل اطلاعات از طریق زبان، اساس فرآیندهای اجتماعی و فرهنگی است.
برای کودکان رشد و تکامل زبان و کلام تأثیر عمیقی روی سایر جنبه های رشد آنان دارد. به طور مثال توانائی زبانی و کلامی مناسب و مؤثر کودک باعث رشد او در زمینه بازی، ارتباط با همسالان، پیشرفت تحصیلی، شناخت عمومی و تکامل رفتاری و هیجانی او می گردد. برعکس چنانچه عملکرد ارتباطی کودک حتی به شکل خفیف مشکل داشته باشد با پیامدهای زیان آور اجتماعی و افزایش خطر ابتلاء به اختلالات روانپزشکی همراه است.
با توجه به چنین پیامدهایی و با توجه به آنکه مشکلات تکلمی و زبانی در کودکان قبل از سن مدرسه، جزء شایع ترین اختلالات تکاملی هستند، تشخیص به هنگام و درمان مناسب این اختلالات برای کودک و خانواده او اهمیت بسزایی دارد.اختلالات ارتباطی کودکان به دو دسته کلی اختلالات زبان و اختلالات گفتار تقسیم بندی می شوند.در دسته اختلالات گفتار می توان به اختلال در تلفظ صحیح کلمات و اختلال در روان صحبت کردن اشاره نمود.در اختلالات زبانی، اختلال در درک مطلب و استفاده از جنبه های ارتباطی کلامی یا نوشتاری و یا سایـر سیستم های سمبولیک برای برقرارـی ارتـباط مطـرح می باشد که می تواند شامل اشکال در فرم، محتوی و یا عملکـرد زبان باشـد. در دسته اختلالات زبانی می توان لالی انتخابـی (Selective Mutism) را نیز جای داد.
در زیر به هر کدام از موارد فوق اشاره کوتاهی می گـردد.
اختلال تغذیه ای در کودکان
چاقی
چاقی کودکان و نوجوانان درحال حاضر یک مشکل تغذیه ای رو به افزایش درکشورهای توسعه یافته بشمار میرود. براساس آخرین اطلاعات حداقل 27درصد کودکان و 21 نوجوانان در آمریکا چاق هستند که معرف 54 درصد افزایش درچاقی کودکان و 39 درصد افزایش درچاقی نوجوانان آمریکایی در دو دهه اخیر است. با این روند هشدار دهنده افزایش چاقی در کودکی و نوجوان، محققین تخمین می زنند که 70 درصد نوجوانان چاق، بزرگسالان چاق خواهند بود و حتی این خطر وجود دارد که این افراد در دوران بزرگسالی دچار چاقی مفرط شوند.
اختلال افسردگی کودکان
تعاریف
طبق ملاكهای تشخیصی DSM-IV-TR، اختلال افسردگی اساسی از دستهی اختلالات خلقی است. اختلالات خلقی را به دو دستهی اصلی اختلالات افسردگی و اختلالات دو قطبی تقسیم میکنند. مهمترین اختلالات در دستهی اختلالات افسردگی، اختلال افسردگی اساسی و اختلال دیس تایمی هستند.
تاریخچه روانشناسی نوجوانی
در نوشتههای پاپیروس مصری حدود 4000 سال پیش نسبت به دوره نوجوانی اظهار نگرانی شده است و نیز در قدیمیترین مطالعاتی که در زمینه نوجوانی به عمل آمده است، فلاسفه بزرگ یونان جایگاه خاصی را به خود اختصاص دادهاند، از جمله افلاطون و ارسطو. ارسطو تغییرات مربوط به دوره نوجوانی را شرح داده و تاریخ تقریبی آن را در نزد دختران و پسران یونانی در حدود چهارده سالگی تعیین کرده است. در دوارن اخیر ژان ژاک روسو در کتابهای خود از اسرار دوران رشد که آن را تولد ثانوی نامیده است بحث مینماید.
مقالهای که برنهایم در سال 1892 به نام مطالعه درباره بلوغ منتشر ساخت، اولین اثری است که پژوهشگران مختلف را به اکتشاف در جان بلوغ وادار کرد. 1800 پزشک به مطالعه بلوغ جنسی و تغییرات همزمان با آن توجه خاصی پیدا کردند. اما برای اولین بار استانلی هال نوجوانی را به حیطه روانشناسی نوین وارد کرد. او توجه خود را بر خصوصیات روانی نوجوانان متمرکز کرد و اهمیت مطالعه این دوارن را یادآور شد. نظریههای تحولات فرد را تکراری از تحولات نوع میداند و به طبع نوجوانی به علت نزدیک بودن به بالاترین مرحله تحول نوع، مقام ممتازی مییابد.
پژوهشهای استانلی هال که او را پدر روان شناسی نوجوانی میدانند با انتشار کتاب “بلوغ” در سال 1905 به اوج اهمیت خود رسید و سبب پیدایش علمی بنام هبلوژی یا علم به احوال جوانی شد. محققین با اتکا به این علم جدید و جوان به اکتشاف در جهان ناشناختهای به نام نوجوانی پرداختند و نتیجه این تلاشها منجر به این مفهوم گردید که قرن بیستم را عصر نوجوان شناسی علمی لقب دادهاند.
نیازهای نوجوانی
1- نیاز به امنیت خاطر: نوجوان در این دوره بیش از هر زمانی نیازمند آرامش درونی برای تحصیل و فعالیت می باشد و هرچه خانه و مدرسه و جامعه بتوانند آرامش روحی او را فراهم نمایند رشد و بالندگی مطلوب او را تامین نموده اند.
2- نیاز به عدالت: روحیه غالب نوجوان در این دوره عدالت خواهی و آرمان گرایی است و در مقابل کوچکترین تبعیض و ظلمی که احساس کند واکنش نشان داده و اعتراض میکند.
3- نیاز تعلق به گروه: نوجوان میزان لیاقت خود را با توجه به تعلق گروه می سنجد. حتی برای عضویت در گروه خاص و مورد علاقه خود حاضر است به کارهای خطرناک دست بزند.در این دنیای متغیر نوجوان با تعلق به گروه احساس آرامش میکند.
4- نیاز به هویت یابی: بخشی از شخصیت را به نام هویت می شناسیم و نوجوان مایل است با کشف پاسخ به این سؤال که من کیستم؟ و برای چه زندگی می کنم؟ هویت و شخصیت خود را بشناسد و بشناساند.
5- نیاز به معنویت: معنویت و ایمان به خدا داربست وجودی نسل نوجوان است و گرایش به دین و ابعاد اخلاقی نیز از این مقوله است.
6- نیاز به موفقیت و عزت نفس: برای درک صحیح و تقویت موفقیت و عزت نفس در نوجوان بهتر است او را با رفتار خودش مقایسه کرد نه با دیگران و این موفقیت برای او همانند آب گوارایی خواهد بود در صحرای سوزان.
7- نیاز به تکریم و محبت: نوجوان بیش از بزرگسالان نیازمند تکریم و محبت از سوی دیگران (بویژه والدین) می باشد تا همواره روانی شاد و دلی بانشاط داشته باشد.
8- نیاز به نوجویی: نوجوان کنجکاوانه به دنبال کشف پدیده های جدید است و از رفتارهای عادی و یکنواخت همیشگی گریزان است و همواره به دنبال هوای تازه تری میگردد.
ویژگی های نوجوانی
– قد و وزن نوجوان رشد سریع دارد.
– از نظر اخلاقی، روح عرفان و اخلاق و معنویت در نوجوان تجلی می یابد.
– احساس فداکاری و مبارزه طلبی دارد.
– در مقابل ناکامی ها حالت یاس و نومیدی دارد.
– حالت خودآراستگی رویایی و خیال پردازی دارد.
– نوجوان خود را کشف میکند یعنی حالت “خودگردانی” پیدا میکند.
– معیار دوستی اش بیشتر بر مبنای عواطف شکل می گیرد.
– به جنس مخالف گرایش و تمایل ارتباط پیدا میکند.
– نوجوان مسئولیت پذیر می شود. اتخاذ تصمیم میکند و مسئولیت اعمال خویش را بر عهده می گیرد.
– نوجوان با دیگر (بویژه همسالان) ابراز همدردی نموده و دیگران را درک میکند.
– ابتدای نوجوانی دوره “حساسیت” است. نوجوان با کوچکترین تحریکی عصبانی می شود.
– هیجان های دوره نوجوانی بسیار متغیر و متناقض هستند.
– نوجوان دارای خلق و خوی کاملاًمتنوع است.
– در موقع خشم، رفتار ظاهری خویش را نمی تواند کنترل کند و دارای حالت عدم تعادل عاطفی و هیجانی است.
اندیشه های نوجوان
– نوجوان دنیا را زیبا و قشنگ می بیند.
– نوجوان به ندای فطری و الهام وجدان اخلاقی پایبند می باشد، عاشق حق و حقیقت و علاقه مند به پاکی و تقدس است.
– نوجوان به نیکی و درستکاری حساسیت دارد و از آن لذت می برد و خوشحال و بانشاط می گردد.
– نوجوان همواره در اندیشه پاکی، فضیلت و نجابت است و می کوشد گفتار و رفتارش بر راستی و درستی استوار باشد.
– نوجوان از اعمال نادرست دیگران رنج می برد و مایل است دنیای جدیدی براساس اخلاق، عدل وانصاف پایه گذاری کند.
– دوست یابی نوجوان به لحاظ اهمیت زیاد فداکاری میل به سوی حقیقت از هر نوع ناپاکی و تباهی مصون است.
– نوجوان برای بنیاد شخصیت خویش نیاز به راهنما و رهبری دارد تا بتواند وی را الگوی خود قرار دهد. بهترین الگو ابتدا والدین هستند.
مشکلات نوجوانی و راهکارهای عملی والدین
بعد از شناخت همه جانبه دوره نوجوانی، ضروری است که با مشکلات نوجوانی و راهکارهای عملی در تربیت نوجوان نیز آشنا شویم.
1- کشمکش بین استقلال و وابستگی:
با توجه به اینکه این دوره حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است از دست دادن حمایت های بی قید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف و لذت مورد حمایت و پشتیبان آنها بودن و همان طور کودک ماندن و بدون زحمت و دردسر همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر در نوجوان کشمکش درونی ایجاد میکند و جنگ روانی عمیقی در ذهن او به وجود می آورد.
بعضاً خانواده و مدرسه و جامعه نیز از او توقعات متناقض دارند. گاهی او را به چشم یک کودک نگاه کرده و برخوردی تحقیرآمیز دارند و گاهی هم توقعات از او بیش از حد توان اوست و به چشم بزرگسالان به او می نگرند که این خود به کشمکش های درونی نوجوان دامن زده و او را با مشکل روبرو می سازد.
2- طغیان علیه مراجع قدرت:
نوجوان برای کسب استقلال علیه همه مراجع قدرت من جمله والدین و کادر مدرسه طغیان میکند. گاهی اوقات رفتارهایی علیه آنها از خود نشان می دهد،درگیری هایی ایجاد می نماید و به اعمالی دست می زند که روابط او را با آنها و سایر مراجع قدرت به شدت تیره میکند. مثلاًبگومگو میکند، بحث و مجادله طولانی انجام می دهد. بر خلاف خواسته والدین دیر به خانه می آید، از انجام تکالیف درسی خودداری میکند، سیگار می کشد و حتی ممکن است دست به اعمال بزهکارانه بزند.
این مورد در خانواده های با محدودیت زیاد و یا مدارسی که مقررات سخت و خشک را بدون نظرخواهی و مشورت با نوجوان اجرا می کنند از شدت بالاتری برخوردار است.
3- هویت فردی:
یکی دیگر از مشکلات مهمی که نوجوان با آن روبرو می شود مسئله تشکیل “هویت فردی” اوست. بدان معنی که سؤالهای متعددی درباره مفهوم زندگی، نقش او در زندگی، مفهوم مرگ و زندگی پس از مرگ و به طور کلی سؤالهایی نظیر من کیستم؟ و به کجا می روم؟ ذهن او را به خود مشغول می نماید که باید به آنها پاسخ دهد. احساس هویت شخصی در نوجوانان کم کم براساس همانند سازی های مختلف گذشته آنها تکوین می یابد. با ورود به دوره نوجوانی، ارزشهای گروه همسالان و همچنین ارزیابی های معلمان و سایر بزرگسالان نیز مطرح است و هر اندازه ارزشهایی که از طرف دوستان و همسالان ابراز می شود با ارزشهای والدین و معلمان همخوانی بیشتری داشته باشد به همان نسبت کار هویت یابی نوجوان آسان تر پیش می رود.
4- چگونگی ارضای نیازهای جدید (جنسی:)
رشد و نموغدد داخلی و ترشحات هورمون های جنسی به نوجوان امکان برقراری روابط جنسی را می دهد وانگیزه و کشش جنسی نسبت به غیرهمجنس در او ایجاد می گردد و از طرفی نخستین برخورد نوجوان با جنس مخالف اغلب با ترس و پریشانی خاطر همراه است. جوان تازه بالغ نیاز جدید و مبهم و تمایلات قوی و نامعلومی را احساس میکند که او را از جلدش خارج کرده و به سوی جنس مخالف می کشاند. جهش های شدید محبت، عقب نشینی های توضیح ناپذیر و حرکات بدون دلیلی که او را آشفته می سازد. نوجوان می خواهد این همه انرژی را که به وجود آمده و موجب هیجان او شده است در جایی آزمایش نماید اما در عین حال نگران عواقب آن است. او بیداری و رشد تمایلات جنسی رادارد ولی هدف ندارد و چون غریزه جنسی کاملاًزیرزمینی است و جهت یابی آن با کورمالی انجام می شود و در فرد محجوب و کم رو نوعی اضطراب و گیجی ایجاد میکند. در جوامعی که آموزش ارضای صحیح غریزه جنسی و راههای کنترل آن برای نوجوان آموزش داده نمی شود این مشکل مضاعف است و در اینجاست که متاسفانه لغزش و سقوط در پرتگاه در کمین است.
5- عدم کنترل بر رفتار و هیجانانات ناشی از تغییرات جسمی و روانی دوران بلوغ:
به دلیل رشد سریع جسمی و تغییرات مشهود در اندام های بدن نوجوان در دوران بلوغ بعضی از رفتارهای هیجانی و عدم کنترل او طبیعی است.مثلاًجلو آمدن سر نوجوان به دلیل احساس بلندتر شدن گردنش و یا بزرگ شدن بینی و یا عدم کنترل در دست هایش برای جابه جایی خصوصا اشیای ظریف از طرفی عدم آگاهی و آموزش صحیح او در مقابله با این مسائل از طرف دیگر او را از نظر روحی تحت تأثیر قرار داده به طوری که در خود احساس بی کفایتی و حقارت می نماید که همین امر موجبات اضطراب را در وی فراهم می آورد.
6- ترس از آینده:
با پیدایش نیازهای جدید در نوجوان و کشش به سوی ارضای نیازهای آنی و مقطعی آینده را در ذهن نوجوان مبهم و دور از دسترس تصویر می نماید به طوری که حتی چگونگی تامین اقتصادی و تشکیل خانواده برای خود در آینده و ازدواج و تحصیلات عالی را قله هایی دور از دسترس می پندارد که دستیابی به آنها بسیار دشوار و در بسیاری از موارد از محالات است که البته نقایص تربیتی و آموزشی در درون خانواده، مدرسه و جامعه و محرومیت های شدید مالی خانواده به شدت و عمق این مشکل نیز می افزاید.
7- دغدغه اقتصادی:
یکی از مهمترین مشکلات نوجوانی این است که فرد قبل از اینکه به بلوغ اقتصادی برسد به بلوغ جنسی رسیده است و از طرفی چون به دنبال استقلال و کسب هویت جدید برای خود نیز می باشد همیشه به فکر دستیابی زودتر به منافع اقتصادی است و در این ارتباط می بینیم نوجوانانی را که مدرسه و تحصیل را رها کرده و به دنبال شغل و کسب درآمد می باشند و این خصوصا در جوامعی که ارزشهای انسانی و معنوی جای خود را به ارزشهای مادی داده و شخصیت افراد برحسب درآمد و پول آنها مورد ارزیابی قرار می گیرد بسیار مشهودتر است و در این ارتباط اوضاع و احوال اقتصادی، اجتماعی و بی ثباتی جامعه، جنگ بیکاری کمبود امکانات و فقر مالی خانواده از عوامل تشدید کننده مشکل محسوب می شوند.
نظریات مختلف در روانشناسی نوجوانی
نظریاتی که در ارتباط با روانشناسی نوجوانی ارائه شدهاند و یا به نحوی در مسیر مباحث خود به بررسی نوجوانی پرداختهاند رامیتوان در چند دسته طبقه بندی کرد:
• نظریات زیست شناختی نوجوانی شامل نظریه بازپیدایی هال
• ریخت شناسی تکوینی گزل
• ریختهای بدنی کرچمر
• هیات بدنی زیلر
• نظریات روان شناختی شامل نظریه ساختار مرحلهای کراچ
• سلسله مراتب ارزشی اسپرانگر
• نظریه میدانی لوین
• نظریات روانی اجتماعی و جامعه شناختی شامل نظریه اجتماعی کردن دیویس
• وظیفه رشدی هویگهرست
• نظریه جامعه شناختی کینگزلی دیویس
• نظریه روان علیل گری شامل نظریات اریک اریکسون
• نظریات انسان شناختی
علیرغم نظریات پراکنده و بعضا متعارفی که در زمینه نوجوانی مطرح گردیده است، وجود مفاهیم متشابهی نیز میان برخی از آنها به چشم میخورد که پیوند زدن تعدادی از نظریهها را با یکدیگر ممکن میسازد.
مباحث مورد بحث در روانشناسی نوجوانی
آنچه عمدتاً در روانشناسی نوجوانی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، تغییرات مربوط به این دوران، مسائل و مشکلات مربوط به این تغییرات و شیوههای تربیتی مربوط به این دوره است. در بخش مربوط به تغییرات، تغییر و تحولات در زمینههای جسمی و جنسی، روانی – عاطفی، اخلاقی و اجتماعی بررسی میشوند. مسائل و مشکلاتی که در هر یک از زمینهها ممکن است رخ بدهد و شیوه حل این مشکلات در سطح فردی و اجتماعی مورد بحث قرار میگیرند. بهطور کلی اهداف عمومی روانشناسی نوجوانی را رامیتوان به صورت زیر بر شمرد:
• شناخت علمی نوجوانان در ابعاد گوناگون (فیزیکی، جسمی، اجتماعی، عاطفی و اخلاقی)
• شناخت نیازهای اساسی نوجوانان و تلاش در جهت تأمین آنها
• درک صحیح مسأله بلوغ به عنوان نقطه عطف زندگی نوجوان
• شناخت مشکلات اصلی نوجوانان
• راهنمایی و هدایت و یاری رسانیدن به نوجوانان برای حل مشکلات خویش
• اتخاذ شیوه های اصولی در برخورد صحیح با نوجوانان
• ایجاد هماهنگی و تدابیر خاص به منظور یک دست نمودن سیاست های تربیتی نوجوانان
• ارائه بینش صحیح به نوجوانان در جهت شناخت بلوغ و ایجاد واقع بینی در آنان
• چگونگی اتخاذ تدابیر مشاورهای در رابطه با نوجوانان دشوار
• عزتنفس و اعتماد بهنفس در نوجوانان
پدران و مادران بدانند که:
کسب تجربه، بالارفتن آگاهیها، رشد شخصیت، کسب استقلال و عزتنفس، خودباوری و افزایش اعتماد بهنفس برای نوجوانان، بسیار ضروری است؛ ولی پدر و مادر مستبد، سلطهجو و ناآگاه هرگز به اهمیت این مسائل، آگاهی ندارند و آنان را درک نمیکنند. باید بدانیم که نوجوانان، وقتی با سختیها و مانعها برخورد کنند و با بحران مواجه شوند، راه مبارزه با آنها را یاد میگیرند و قوی میشوند. باید به جوانان با مهر، محبت و شکیبائی فرصت داد تا راه خود را به تنهائی با سعی و خطای خود کشف کنند و به آن پی ببرند. پدر و مادر آگاه و مدیر، همانند لنگرگاه، آرام و ساکت، همیشه آغوش خود را بر فرزندان باز نگه میدارند تا آنان، تلاطم خود را پشتسر گذاشته، پناه گیرند و آرامش خود را بازیابند.
● چرا نوجوانان و جوانان به مشروبات الکلی و اعتیاد روی میآورند؟
دورهی بلوغ، دوران طغیان و سرکشی، کسب استقلال، بههم ریختن قالبهای ارتباطی، دوران غلیان کنجکاوی، تمرد، تقلید از بزرگترها، مدلسازی، خیالپردازی، بیقراریها، تردیدها، رؤیاسازیها، کشف استعدادها، ستیزهجوئیها، لجبازیها و مخالفتهاست.
در این دوره، پدران و مادران در زمینه تحصیل، رانندگی، رابطههای جنسی، مشروبات الکلی، کشیدن سیگار و مصرف موادمخدر نوجوانان و جوانانشان دچار نگرانی و تشویشهای فراوان میشوند؛ چرا که وقتی کودک به سن نوجوانی و جوانی میرسد، قدرت، جرأت و بزرگشدن خود را برحسب اینکه محیط تربیتی حاکم بر خانواده چگونه باشد، نشان میدهد. خوردن مشروبات الکلی و استفاده از موادمخدر،میتواند یکی از نمودهای دورهی نوجوانی باشد؛ هر چه دخالتهای بیمورد، فشارها، قید و بندهای غیرضروری، انتظارهای غیرمنطقی و ناآگاهیهای پدر و مادر بیشتر باشد، نوجوان تحت فشارهای بیشتری قرار میگیرد؛ در نتیجه تشویشها، نگرانیها، فرار از فشارها و وابستگیها، بیشتر و بیشتر شده و در نوجوان انگیزه و میل به سرکشی و طغیان بیشتر میگردد. بهعبارت دیگر، نوجوان برای دور شدن از درد، رنج، عذاب، کاهش فشارها، کشمکشهای درونی و کسب شادی و لذت، حتی برای عقبنماندن از همکلاسیها و دوستان خود، به موادمخدر و مشروبات الکلی پناه میبرد.
برای ثبت نام در دوره آموزشی روانشناسی کودک و نوجوان می توانید بر روی نام دوره با عنوان روانشناسی کودک و نوجوان کلیک کنید.