مدیریت سرمایه های فکری
با توجه به رشد روز افزون علم و آموزشهای کوتاه مدت ، مرکز توسعه آموزشهای مجازی پارس با هدف بالا بردن سطح علمی و کمک به تحقق این امر مقاله آموزشی مدیریت سرمایه های فکری را طراحی و در دسترس علاقمندان قرار داده است.
سرمایه فکری، زاده عرصه علم و دانش است. هرچند این واژه در دوران تکوین خود به سر می برد با این حال این مفهوم برای نخستین بار، در سال 1991 مطرح شد یعنی زمانی که شرکت بزرگ سوئدی اسکاندیا شروع به اجرای مجموعه ای از روش های نوآورانه علمی برای توجه ویژه به دارایی های نامحسوس خود کرد. اگر رشد قدرت سخت افزاری را یک شاخص مهم بدانیم، باید بگوییم که به زودی، رایانه ها به ظرفیتی معادل ظرفیت مغز انسان دست خواهند یافت. در آن زمان چگونه می توان ارزش دارایی های شرکت ها را سنجید – آیا ممکن است مهم ترین دارایی ها همان نامحسوس ترین دارایی ها باشند؟ این موضوع ارزش بررسی بیشتر را دارد.
ریشه های مفهوم سرمایه فکری بسیار عمیق هستند. در سال 1969، اقتصاددانی به نام جان کنت گالبریت برای نخستین بار از عبارت «سرمایه فکری» استفاده کرد. این در حالی بود که پیش از آن، پیتر دراکر مفهوم «کارگران آگاه» را مطرح کرده بود. اگرچه سیستم های بیشتری در حال استفاده از مفهوم سرمایه فکری هستند، اما هنوز هم بسیاری از افراد اطلاعی از این مفهوم ندارند. با توجه به گذر جوامع از عصر صنعت به عصر اطلاعات، اهمیت سرمایه های فكری نیز در دنیای تجارت بیشتر شده است. در طول عصر صنعت، بهای تمام شده دارایی ها، كارخانه ها و تجهیزات و مواد خام عواملی بودند كه برای موفقیت یك تجارت لازم بود، اما در عصر اطلاعات استفاده موثر از سرمایه های فكری است كه معمولادر موفقیت یا شكست یك مجموعه موثر است.
اقتصاد نوین، كه از پدیده اطلاعات و دانش نشات گرفته است، نقش بسزایی در افزایش چشمگیر اهمیت سرمایه فكری در امر تحقیقات و تجارت داشته است. به رغم اهمیت روزافزون دارایی های نامشهود و سرمایه فكری، هنوز اكثر سیستم های حسابداری، سنتی عمل کرده و قادر به محاسبه و ملحوظ نمودن کامل سرمایه فكری نمی باشند. این در حالی است كه اهمیت افشای اقلام غیرترازنامه ای و دارایی های نامشهود در گزارش های سالانه، به ویژه در گزارش های سالانه و میان دوره ای شركت های بزرگ و متوسط، به شدت در حال افزایش است. روس و دیگران معتقدند كه سرمایه فكری را می توان با موضوعات دیگری چون استراتژی شركت مرتبط نموده و ابزارهای سنجش و اندازه گیری آن را مهیا کرد.
اختلاف بین ارزش دفتری و ارزش بازار شرکت ها که همان سرمایه فکری نامیده می شود، به ویژه در شرکت های دانش محور، (باعث افزایش اهمیت سرمایه فکری شده است). سرمایه فکری را می توان اساسی ترین دارایی یک شرکت دانست.
از نظر استراتژیك، سرمایه فكری به منظور تولید و استفاده از دانش در ارتقای ارزش شركت مورد استفاده قرار می گیرد. این در حالی است كه از نظر سنجش و اندازه گیری ارزش سرمایه های فكری، تاكید بر مكانیزم های جدید گزارش دهی می باشد كه جنبه های غیرمالی و كیفی سرمایه فكری را از طریق داده های سنتی، كمی و مالی قابل اندازه گیری می نماید
قبل از اینکه بخواهیم سرمایه فکری را شناسایی، مدیریت و اندازهگیری کنیم، نیاز است که مفهوم آن را درک کنیم. مفهوم سرمایه فکری همیشه مبهم بوده است و تعاریف مختلفی برای تفسیر این مفهوم مورد استفاده قرار گرفته است. بسیاری تمایل دارند از اصطلاحاتی مانند داراییها، منابع یا محرکهای عملکرد به جای کلمه سرمایه استفاده کنند و آنها واژه فکری را با کلماتی مانند نامشهود، بر مبنای دانش یا غیر مالی جایگزین میکنند. بعضی از حرفهها (حسابداری مالی و حرفههای قانونی) نیز تعاریف کاملاً متفاوتی مانند داراییهای ثابت غیرمالی (Assets Non-Financial Fixed) که موجودیت عینی و فیزیکی ندارند، ارائه کردهاند (Marr, 2008).
با توجه به آنچه گفته شد، تعاریف مختلفی در مورد سرمایه فکری گفته شده است که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
1. استوارت اعتقاد دارد، سرمایه فکری مجموعهای از دانش، اطلاعات، داراییهای فکری (Intellectual Property)، تجربه، رقابت و یادگیری سازمانی است که میتواند برای ایجاد ثروت به کار گرفته شود. در واقع سرمایه فکری تمامی کارکنان، دانش سازمانی و تواناییهای آن را برای ایجاد ارزش افزوده در بر میگیرد و باعث منافع رقابتی مستمر میشود (قلیچ لی و مشبکی، 1385).
2. بنتیس سرمایه فکری را به عنوان مجموعهای از داراییهای نامشهود (منابع، تواناییها، رقابت) تعریف میکند که از عملکرد سازمانی و ایجاد ارزش به دست میآیند (Bontis, 1998).
3. ادوینسون و مالون، سرمایه فکری را «اطلاعات و دانش به کار برده شده برای کار کردن، جهت ایجاد ارزش» تعریف میکنند (Vasile, 2008).
4. بنتیس و هالند، در مقاله خود در سال 2002، سرمایه فکری را این طور تعریف میکنند: سرمایه فکری ذخیرهای از دانش را که در نقطه خاصی از زمان در یک سازمان وجود دارد، نشان میدهد. در این تعریف ارتباط بین سرمایه فکری و یادگیری سازمانی مورد توجه قرار گرفته است (Ibid).
5. سرمایه فکری دارایی است که توانایی سازمان را برای ایجاد ثروت اندازهگیری میکند. این دارایی ماهیت عینی و فیزیکی ندارد و یک دارایی نامشهود است که از طریق به کارگیری داراییهای مرتبط با منابع انسانی، عملکرد سازمانی و روابط خارج از سازمان به دست آمده است. همه این ویژگیها باعث ایجاد ارزش به دست آمده به دلیل اینکه یک پدیده کاملاً داخلی است، قابلیت خرید و فروش ندارد. (Rose and Barrons, 2005).
سرمایه فکری مفاهیم و شیوه های حسابرسی آن
تاکنون تعداد اندکی ازشرکت ها برای اندازه گیری و ارزیابی دانش و دارایی های نامشهود جدید تلاش کرده اند. نتایج تحقیقی در کشور استرالیا نشان داد که عناصر کلیدی سرمایه فکری به طور ضعیفی درک شده، به طور نامناسب تعریف شده و به طور ناکارآمد مدیریت و گزارش شده اند. علاوه براین، دراین مطالعه مشخص شدکه شرکت ها چارچوب مشخصی برای نحوه رسیدگی و گزارش گری این دارایی ها ندارند. نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است وجود یک چارچوب مشخص و ثابت برای حسابرسی سرمایه فکری در زمان حال و آینده ضرورت پیداکرده است. در این چارچوب باید کلیه اطلاعات با اهمیت در رابطه با سرمایه فکری شرکت اعم از مالی و غیرمالی مدنظر قرارگیرد (گوتری و پتی ،2000).
حسابرسی سرمایه فکری در مقایسه با حسابرسی مالی دامنه ی گسترده تری دارد. هدف اولیه این نوع از حسابرسی، نظارت و کنترل سرمایه فکری شرکت است. انجام این حسابرسی به تیمی متشکل از متخصصان رشته های مختلف از جمله، طراحان استراتژی های شرکت، متخصصان مالی و منابع انسانی، تحلیل گران بازار و متخصصان اموال فکری و دانش نیاز دارد. هدف دوم حسابرسی سرمایه فکری فراهم کردن اطلاعاتی درباره ی نحوه ی مدیریت و گزارش گری این نوع دارایی ها از طریق روش های ویژه و منحصر به فرد است تا بتوان برآورد دقیق تری از ارزش بنگاه اقتصادی ارایه کرد (آبیسکرا ، 2001).
گروه دیگری ازمحققان معتقدند هدف اصلی حسابرسی سرمایه فکری، تشخیص مشکلات موجود در رابطه با سرمایه فکری شرکت ها و پیشنهاد راه کارهایی برای بهبود مدیریت دانش و سیستم مدیریت سرمایه فکری است. آنان اعتقاد دارند حسابرسی مزبور می تواند نقش با اهمیتی درمورد حل مشکلات برنامه های مدیریت دانش داشته باشد (هیلتن ، 2002).
علاوه بر موارد مزبور، بروکینگ (1996) معتقد است به دلایل زیر حسابرسی سرمایه فکری موضوعی مهم و ضروری است :
1) حسابرسی سرمایه فکری اطلاعات مورد نیاز برای طراحی استراتژی های موردنیاز بنگاه های اقتصادی و اجرای موفقیت آمیز آن ها را فراهم می کند.
2) به فرآیند ارزیابی و طراحی برنامه های تحقیق و توسعه کمک می کند.
3) دانش و مهارت لازم را برای مهندسی دوباره ی توانایی های ارزشمند کارکنان و چگونگی انجام فعالیت ها از سوی آنان را فراهم می کند.
4) به برنامه ریزی کارآمد و اثربخش برنامه های آموزش و یادگیری کارکنان کمک می کند. این برنامه ها منافع متقابل بنگاه اقتصادی و کارکنان را به همراه دارد.
5) اطلاعات مهمی درباره ی دارایی های ثبت نشده در حسابداری سنتی برای تعیین ارزش واقعی بنگاه اقتصادی فراهم می کند.
6) مهارت ها و توانایی های کارکنان بنگاه اقتصادی را به نحوی معقول مشخص کرده و گردش غیر ضروری کارکنان را در پست های مختلف سازمانی محدود می سازد.
مفهوم وتعاریف سرمایه فکری
سرمایه فکری زاده عرصه علم و دانش است. هنوز این واژه در دوران تکوین خود بسرمی برد. علی رغم این که ، سیستم های بیشتری در حال استفاده از سرمایه فکری هستند، اما هنوز هم بسیاری از افراد شاغل در سازمان ها و بنگاه های اقتصادی اطلاعی از این مفهوم ندارند (زنجیردار و همکاران، 1387).
مفهوم سرمایه فکری اغلب مورد بحث بوده است، اما همیشه به خوبی تعریف نشده است و کلمات مختلفی برای تفسیر این مفهوم مورد استفاده قرار گرفته است. مردم تمایل دارند از اصطلاحاتی مانند دارایی ها، منابع یا محرک های عملکرد به جای کلمه ی "سرمایه" استفاده کنند. آنان "واژه ی فکری" را با کلماتی مانند نامشهود، بر مبنای دانش مالی یا غیرمالی جایگزین می کنند. بعضی ازحرفه ها (مانند حسابداری مالی ، حسابرسی و...) نیز تعاریف کاملا متفاوتی مانند دارایی های ثابت غیرمالی که موجودیت عینی و فیزیکی ندارند اما ، توسط بنگاه اقتصادی نگهداری و از طریق حقوق قانونی قابل شناسایی و کنترل هستند ، ارایه کرده اند ) مار ، 2008).
استوارت معتقد است سرمایه فکری مجموعه ای از دانش، اطلاعات ، اموال فکری3، تجربه، رقابت و یادگیری سازمانی است که می تواند برای ایجاد ثروت به کارگرفته شود. در واقع، سرمایه فکری کلیه کارکنان، دانش سازمانی و توانایی های آنان را برای ایجاد ارزش افزوده در بر می گیرد و باعث ایجاد منافع رقابتی مستمر می شود (قلیچ لی و مشبکی،1386).
به اعتقاد بنتیس4 ( 1998) سرمایه فکری می تواند به عنوان مجموعه ای از دارایی های نامشهود (منابع، توانایی ها، رقابت) تعریف شود که از عملکرد سازمانی و ایجاد ارزش به دست می آیند.
ادوینسون و مالون می گویند سرمایه فکری اطلاعات و دانش مورد استفاده برای کارکردن، برای ایجاد ارزش است (واسیل ، 2008).
سبای (1997) نیز سرمایه فکری را سه جزء سرمایه انسانی ( ظرفیتی برای انجام امور در موقعیت های مختلف، برای ایجاد دارایی های مشهود و دارایی های نامشهود، سرمایه ساختاری ( حق الاختراع، مفاهیم، مدل ها و سیستم های اداری وکامپیوتری ) و سرمایه رابطه ای ( روابط با تامین کنندگان مواد اولیه و مشتریان ) تعریف کرده است. واسیل معتقد است دانش یک ارزش اقتصادی است و این ارزش به طور فزاینده درحال افزایش است و بیشتر در شرکت هایی قابل رویت است که، ارزش های مشهودکمتری داشته باشند (رس و بارونس ، 2005).
بنتیس و هالند (2002) اعتقاد دارند سرمایه فکری ذخیره ای از دانش است که در نقطه خاصی از زمان در یک سازمان یا بنگاه اقتصادی وجود دارد. در این تعریف ارتباط بین سرمایه فکری و یادگیری سازمانی مورد توجه قرار گرفته است ( واسیل، 2008).
به تازگی، محققان تعریف جامعی درباره ی سرمایه فکری ارایه کرده اند در این تعریف شرایط لازم برای شناسایی این دارایی نیز بیان شده است. "سرمایه فکری یک نوع دارایی است که، توانایی بنگاه اقتصادی را برای ایجاد ثروت اندازه گیری می کند. این دارایی ماهیت عینی و فیزیکی ندارد و یک دارایی نامرئی است که ازطریق به کارگیری دارایی های مرتبط با منابع انسانی، عملکرد سازمانی و روابط خارج از بنگاه اقتصادی به دست می آید. همه این ویژگی ها باعث ایجاد ارزش در درون سازمان می شود و ارزش به دست آمده به دلیل این که یک پدیده کاملا درون سازمانی است، قابلیت خرید و فروش ندارد" (رس و بارونس، 2005).
انواع حسابرسی سرمایه فکری
با مرور مطالعات پیشین در زمینه ی سرمایه فکری، می توان استنباط کرد که حسابرسی سرمایه فکری می تواند بر روی طیف مشخصی از اقلام سرمایه فکری یا بر روی کلیه اقلام تشکیل دهنده آن انجام شود. فریر(1999) اعتقاد دارد قبل از این که حسابرسی سرمایه فکری انجام شود باید ارزیابی کاملی از شواهد و مدارک تهیه شده در ارتباط با این نوع از دارایی ها، انجام شود. در همین راستا باید سؤال هایی از دست اندرکاران سرمایه فکری در شرکت مانند نحوه ی اندازه گیری و گزارش گری سرمایه فکری، اهمیت سرمایه فکری و وضعیت برخورد با آن در مقایسه با سایر شرکت های مشابه، پرسیده شود. پاسخ هایی که از این سؤال ها به دست می آید می تواند راهنمای مناسبی برای تعیین دامنه ی رسیدگی های حسابرس فراهم کند.