مقاله مدیریت کیفیت
مقاله مدیریت کیفیت
مقاله ای که در زیر مطالعه میکنید با عنوان مدیریت کیفیت از مرکز آموزش مجازی پارس گردآوری و ارائه شده است.
تاریخچه
پیدایش کنترل کیفیت تقریباً هم زمان با پیدایش صنعت می باشد. در دوران قرون وسطی کیفیت موردنیاز صنعت، مستلزم کنترل بسیار وسیع به همراه آموزش های درازمدت بود. این آموزش ها باعث می شد که کارگر درمورد کیفیت محصول احساس افتخار کند. تخصصی شدن کارها در دوران انقلاب صنعتی نمود پیدا کرد. درنتیجه، کارگر تمام یک محصول را نمی ساخت بلکه تنها مسئول ساخت قسمتی از آن بود. این تغییر باعث پایین آمدن کیفیت محصولات شد.
به دلیل آن که درآن دوران،کالاها پیچیده نبودند،کیفیت چندان با اهمیت به نظر نمی رسید. درحقیقت، به علت افزایش بهره وری ، قیمت محصولات کاهش یافت که نتیجه آن، پایین آمدن انتظارات مشتریان بود. هرقدر که محصولات پیچیده تر و شغل ها تخصصی تر می شدند، بازرسی محصولات بعد از ساخت آنها ضروری تر به نظر می رسید. در سال 1924 شوهارت از شرکت آزمایشگاه های تلفن بِل، یک نمودار آماری برای کیفیت متغیرهای محصولات ارائه داد. ازاین نمودار به عنوان نقطه شروعی برای کنترل کیفیت آماری (SQC) نام برده شود. سپس درهمان دهه داج و رامینگ هردو از همان شرکت، فن نمونه برداری برای پذیرش را به جای بازرسی صد در صد ارائه دادند.
ارزش کنترل کیفیت آماری در سال 1942 آشکار شد؛ ولی متأسفانه مدیران آمریکایی در شناخت آن راه خطا رفتند.درسال 1950 ادوارد دمینگ که SQCرا از شوهارت آموخته بود، چند دوره سمینار در مورد روش های آماری برای مهندسان ژاپنی و درمورد مسئولیت کیفیت برای مدیران ارشد اجرایی سازمان های بزرگ ژاپنی ارائه داد. ژوزف ژوران در سال 1954 برای اولین بار به ژاپن سفرکرد. وی بر مسئولیت مدیریت برای دستیابی به کیفیت، تأکید بسیاری نمود. ژاپنی ها با استفاده از این مفاهیم، استانداردهایی را برای کیفیت وضع کردند. در سال 1960 ، اولین دوایر کنترل کیفیت به منظور بهبود کیفیت ایجاد شدند. همچنین کارگران ژاپنی فنون ساده آماری را فراگرفته، آن ها را به کار بستند.
دراواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 ، مدیران آمریکایی به منظور پی بردن به معجزه ژاپنی ها، سفرهایی را به ژاپن انجام دادند. درحقیقت اگر آنها کتاب های دمینگ و ژوران را می خواندند، نیازی به انجام این سفرها نمی دیدند. به هرحال رنسانس کیفیت درمورد محصولات وخدمات آمریکای در حال اجرابود. درمیانه دهه 1980 ، مفهوم TQM منتشر شد. در اواخر دهه 1980 صنایع اتومبیل سازی در زمینه کنترل آماری فرآیند شروع به سرمایه گذاری کردند. آن ها از تأمین کنندگان وپیمان کاران خود خواستند که از فنون کنترل کیفیت آماری استفاده کنند.جایزه ملی کیفیت مالکم بالدریج به عنوان معیاری برای سنجشTQM بنیان گذاشته شد و تاگوچی مفاهیمی نو در مورد پارامترها و تلورانس های طراحی مطرح کرد و باعث تجدید حیات طراحی آزمایش ها (DOE) به عنوان ابزاری با ارزش برای بهبود کیفیت شد. صنایع اتومبیل سازی آمریکا تنها زمانی بر مقوله کیفیت تأکید ورزیدند که متوجه شدند اتومبیل ساترن در رده بندی رضایت مشتری، پس از دو اتومبیل ژاپنی به مقام سوم رسیده است (دهه 1990)و سرانجام ISO9000،QS9000به عنوان مدل هایی جهانی برای سیستم کیفیت شناخته شدند.
مدیریت کیفیت جامع یکی از کاراترین و کاملترین فلسفه های مدیریتی است که به نحو شایسته ای مباحث کیفیت و رضایت مندی مشتری را در بر دارد. در دنیای امروز که از یکسو رقابت های ملی ، منطقه ای و بین المللی بسیار شدید و تنگاتنگ و از سوی دیگر تغییرات و تحولات در تکنولوژی ، نیاز بازار و… بسیار سریع و پرشتاب بوده ، مسلماٌ تجزیه و تحلیل ، شناخت صحیح و به کارگیری مناسب مباحثی از قبیل مدیریت کیفیت جامع میتواند بسیار راهگشا و موثر باشد. از نکات بسیار برجسته ی مدیریت جامع کیفیت این است که بسیاری از فنون و روش های مرتبط با مسایل مدیریتی و کیفیتی را به طور جامع و یکپارچه با تلفیقی مناسب در خود جای داده است .
به طور کلی شرکت هایی که در جهت اجرای فلسفه مدیریت کیفیت فراگیر قدم بر می دارند ، بایستی از تلاش های بهبود مستمر کیفیت که در تمام اجزای سازمان جریان دارد ، مطمئن شوند.حرکت در جهت یک فرآیند بهبود مستمر ، اغلب با پذیرش یکی از فلسفه های مدیریت کیفیت ، مانند اصول دمینگ ، فلسفه جوران یا کرازبی شروع میشود.این افراد صاحب نام اصول و راهنمایی هایی را برای تغییر محیط شرکت ها و ایجاد فرهنگ کیفیت مداری در سطح سازمان ها با نگرش ها و رویکردهای منابع انسانی تدوین کرده اند که در این دوره به طور کامل با اصول و نحوه ی پیاده سازی مدیریت جامع کیفیت آشنا خواهیم شد.
TQMهم بصورت یک فرهنگ و فلسفه و هم به عنوان مجموعه ای از اصول راهنما برای نشان دادن پایه های بهبودمستمر درسازمان است و درحقیقت ،کاربرد روش های کمی و نیروی انسانی برای بهبود تمامی فرآیندها درسازمان و جلو زدن و پیشی گرفتن ازنیازهای مشتری، چه در زمان حال و چه در آینده است. TQM می تواند فنون اصلی مدیریت ،فعالیت های بهبود دهنده و ابزارهای فنی را به صورتی یکپارچه و متحد تحت پوشش قرار دهد.
TQM یا مدیریت کیفیت فراگیر اقدامی است هوشمندانه ، آرام ومستمرکه تأثیری هم نیروزا در تأمین اهداف سازمان دارد و درنهایت به رضایت مشتری ، افزایش کارایی و بالابردن توانایی رقابت دربازارختم می شود. فلسفه وهدف سیستم مدیریت کیفیت فراگیر رسیدن به انسان ایده آل است. در چنین سازمانی احترام و اعتماد متقابل، نهادی و فراگیر است و انسان های خود رهبر و پرورش یافته، مجریان سازمان می باشند. مدیریت کیفیت فراگیر را می توان مشارکت تمامی افراد و اجزای سازمان ازطریق کارگروهی در پیشرفت و اصلاح مستمر دانست. از نظر مسائل درون سازمانی، سازمان های کیفیت فراگیر براساس تأکیدشان برکار گروهی و شیوه مدیریتی که اختیاراتی فراتر از کنترل فراهم می کند، توصیف می شوند و توسعه کیفیت در این سازمان ها به عنوان بخشی از فرآیند اداره کار در نظرگرفته می شود. همچنین تصمیمات اتخاذ شده براساس این نگرش است که “آیا این مورد سبب بهبود کیفیت می شود ؟” نه بر پایه ی این نگرش که ” کدام هزینه کمتری دارد؟”
تعریف مفاهیم
اصطلاح مدیریت کیفیت جامع یا فراگیر یکی از متداول ترین اصطلاحات است که در سال های اخیر در قلمرو تجارت به کار گرفته شده است . مدیریت کیفیت فراگیر روش بهبود مستمر در انجام کارهای اثبات شده ی سنتی است .
اگر واژه ی لاتین مدیریت کیفیت جامع TQMرا واشکافی کنیم به سه لغت زیر می رسیم :
(T) فراگیر یا جامع : نشان دهنده ی همه گیر بودن آن است.
(Q)کیفیت : درجه تطابق كالای تولید شده یا خدمت ارائه شده با نیاز مشتری را بیان می كند.
(M)مدیریت : فن، هنر یا روش اداره كردن، كنترل كردن، هدایت كردن و … می باشد.
بنابراین مدیریت کیفیت جامع (TQM) هنر مدیریت تمام مجموعه برای به دست آوردن بهترین هاست.
مدیریت كیفیت فراگیر اقدامی است هوشمندانه، آرام و مستمر كه تأثیری نیروزا در تأمین اهداف سازمان دارد و در نهایت به رضایت مشتری،افزایش كارایی و بالا بردن توانایی رقابت دربازار ختم می شود.
مدیریت كیفیت جامع ساختار نظام یافته ای است كه بر بهبود مستمر كلیه فعالیت های درونی یك سازمان تأكید می كند . هدف نهایی مدیریت كیفیت جامع بهبود كیفیت محصولات و خدمات ، ازطریق بهبود منابع انسانی، فرآیندها و تجهیزات موجود و به موازات آن كاهش هزینه های حوزه عملیاتی است . مدیریت كیفیت جامع بسط مفهوم فلسفه ای است كه اعتقاد دارد كه خدمات و تولیدات همواره با كیفیتی بهتر در دسترس مشتریان درونی و بیرونی سازمان گذاشته شود و بر آن است كه با در نظر گرفتن بازخورد از همین مشتریان، مشخصات كیفی هر تولید یا خدمتی را تعیین كند.
مدیریت کیفیت فراگیر
هدفی است بیان كنندة این نكته كه هر تولید یا خدمت عرضه شده به هر طبقه از مشتریان،و همه فعالیت ها یا رویدادهایی كه به آن تولید یا خدمت نهایی منتج می شود، در بالاترین كیفیت ممكن خواهد بود.
فراگردی است كه از همه دست اندركاران، بازخورد اطلاعاتی می گیرد تا بر اساس آن،مشخصات و سطح كیفی تولیدات یا خدمات را تعریف كند . از كاركنان مقتدر و تعلیم دیده، در یك ساختار مركب از چند نظام استفاده می كند تا در هر مرحله از كار، بر ارزش تولیدات یا خدمات بیفزاید و سرانجام، به عرضه تولیدات یا خدمات كیفی برتری كه موجبات رضایتمندی مشتری را فراهم می سازد، نایل گردد.
كیفیت، توجه به كل سیستم، قبل از پرداختن به اجزاء و توجه به نیازمندیهای مشتریان داخلی (كاركنان) و مشتریان خارجی و خریداران به عنوان نقطه آغاز و پایان فعالیت هاست.
یکی از جامعترین و مانع ترین تعاریفی که از این متدولوژی کیفی شده از این قرار است :
فلسفه مدیریتی كه در برگیرنده كلیه فعالیت های سازمانی، نیازها و انتظارات مشتری، اجتماع و اهداف سازمان باشد.
جری و جانیس هرمن، مدیریت كیفیت جامع را از قول صاحبنظران آن، به شرح زیر تعریف کرده اند:
روش انجام دادن كار گروهی است كه برای بهبود مداوم كیفیت ، بهره وری، قابلیت ها و استعدادهای مدیریت و نیروی كار مورد استفاده قرار می گیرد.
مدیریت كیفیت جامع رویكردی مشتری محور، استراتژیك (راهبردی) و منظم برای بهبود مداوم عملكرد است.
از تعاریفی که مشاهده کردید شش نقطه اشتراک می توان برداشت کرد که مدیریت کیفیت جامع متضمن شش اصل اساسی زیر است :
١. تمركز بر مشتری
٢. تمركز بر فراگرد (عملیات) و نتایج
٣. پیشگیری به جای بازسازی
٤. بسیج كردن مهارت و تخصص نیروی كار
٥. تصمیم گیری بر پایه اطلاعات
٦. بازخورد
مدیریت كیفیت جامع ضرورت های تازه و پرمعنایی برای هر یك از سازمان ها به همراه دارد:
كیفیت وظیفه هر عضو سازمان است و نه فقط مسئولیت فلان واحد.
خدمات و تولیدات باید انتظارات مشتری را برآورد یا حتی از آن فراتر رود.
كیفیت مستلزم وجود فرهنگ سازمانی پویایی در سازمان است تا كیفیت را در سراسر زنجیره تولید یا خدمت (از منبع تا عرضه و تحویل) مورد توجه قرار دهد.
مشاركت و همكاری باید جایگزین روابط خصمانه با كاركنان و مشتریان شود.
به كارك نان سازمان، در همه رده ها، باید اقتدار و اختیار داد تا تصمیماتی را كه موجد كیفیت و خدمت بهتر است، اتخاذ كنند.
كیفیت نه به عنوان مقصد، بلكه باید به منزله سفر تلقی شود كه هدف آن فراتر رفتن از حدانتظار مشتری است.
عواملی كه در موقعیت مدیریت كیفیت جامع، مؤثر تشخیص داده شده اند، عبارتند از:
1. حمایت مدیریت عالی سازمان
2. اعتنا و توجه به به مشتری (مراجع)
3. برنامه ریزی راهبردی بلند مدت
4. پرورش كاركنان و قدرشناسی از آنان
5. دادن اقتدار به كاركنان و تشویق كار تیمی
6. سنجش و تحلیل تولیدات یا خدمات و فراگردهای آن
7. تضمین كیفیت
هشت رکن مدیریتی در مدیریت کیفیت :
1. رکن تعهد :
تعهد نسبت به بهبود کیفیت به عنوان مهترین وظیفه تلقی شود.
2. رکن توجه :
به آموزش مستمر کارکنان و ارتباط با مشتری در مورد پیشرفتهای ناشی از تلاش های بهبود کیفیت توجه شود.
3. رکن نتایج :
نتایج بهبود برای كلیه همكاران سازمان تبیین و تعیین شوند.
4. رکن تشکیلات :
فراهم نمودن ساختارهایی كه فعالیت ها و پیشرفت های بهبود كیفیت را با توجه به تلاش های منابع انسانی سازمان سهولت بخشند.
5. رکن برنامه ریزی :
تلاش های بهبود كیفیت منابع انسانی باید پیش بینی و بر نامه ریزی شده و در تمام سطوح سازمان منتشر شود.
6. رکن جوابگویی :
تشریح موقعیت، در مواردیكه كار افراد و تیم ها در بهبود كیفیت، اندازه گیری و بررسی شده است.
7. رکن تشخیصی :
وظیفه مدیریت، ایجاد روشهای رسمی و غیر رسمی برای تشخیص تلاش های منابع انسانی و نتایج حاصله است.
8. رکن احیا :
فراهم كردن زمینه تشویق منابع انسانی در جهت دسترسی به كیفیت و ارزیابی اینكه چه كاری انجام شده و چه كاری انجام نشده، بطوریكه بتوان فرآیند را بهبود داد. شش مفهوم و هشت ركن مذكور كه به عنوان نیم رخ مدیریت كیفیت فراگیر مطرح شد درارتباط با فلسفه و شیوه رهبری، ایجاد انگیزش، رضایت مندی شغلی، ارتباطات، تشویق كار تیمی،ارزیابی و پیگیری كار كارمندان و … بوده است . این موارد به عنوان اركان فاكتورهای منابع انسانی تلقی می شوند كه سازمان را در جهت دستیابی به كیفیت فراگیر صحیح از طریق منابع انسانی هدایت می كنند. بنابراین با داشتن یك پایه قوی از فاكتورهای مذكور در سازمان، سیستم بهبود كیفیت ازكارآیی واثر بخشی لازم برخوردار بوده و به آسانی می تواند پویایی خود را حفظ نماید زیرا تمامی فعالیت های مربوط به طراحی، استقرار و بهبود سیستم های كیفیت بر مد ار منابع انسانی استوار می باشد.
عوامل موثر در موفقیت مدیریت کیفیت
موفقیت آتی هر سازمان در گرو موفقیت و توانمند سازی منابع انسانی آن سازمان بوده و مدیریت جامع می تواند این موفقیت را تضمین كند. اصولا مدیریت بایستی مسئولیت بكارگیری و ساده سازی روش های مدیریت كیفیت جامع را در سازمان و نیز هدایت و بهسازی كاركنان را به عهده گیرد و با رعایت اصول ذیل پویایی و بهبود سیستم را تضمین نماید.
1. آموزش دادن كلیه مدیران آینده از هم اكنون
2. جایگزین كردن سبك كنترل سنتی و مدیریت با روش های جدید مدیریتی (مدیریت مشارکتی )
3. بهبود ارتباطات كاری و مطلوب بین مدیران و كاركنان
4. ایجاد و تقویت یك سیستم مناسب برای نمایش مداوم نتایج عملكرد سرپرستان و مدیریت
5. آگاه نمودن كاركنان نسبت به ضرورت بهبود كیفیت
6. ایجاد انگیزش و پویایی در كاركنان
7. فراهم ساختن محیطی توانمند به منظور خلاقیت، نوآوری و كارآفرینی
8. تشكیل تیمهای خودگران و حلقه ای دوایر كنترل كیفیت
9. تعیین مسیر پیشرفت شغلی كاركنان
10. ایجاد فرهنگ سازمانی قوی و توسعه ارزش های مشترك كاركنان
سیر تکامل جوایز کیفیت
روش مدیریت كیفیت فراگیر در ابتدا در ژاپن به اج را درآمد، و بعدها در نقاط دیگر جهان،به ویژه در ایالات متحده و سپس اروپای غربی علاقمندان بسیاری پیدا كرد . جدول ١ به مقایسه محتوای جایزه كیفیت ژاپن (جایزه دمینگ )، جایزه كیفیت در آمریكا (جایزه بالدریج ) و مدل كیفیت فراگیر اروپایی می پردازد.
با توجه به سیر تکامل مدل های مدیریت كیفیت می توان گفت كه در نیم قرن اخیر تحولاتی در قلمرو مفهومی كیفیت پدید آمده است . نهضت كیفیت در آغاز پیدایش، در سطح خود مطرح بوده و به تدریج تا سطح كلان پیش رفته است . روش های كنترل كیفیت كه مد نظر انجمن علوم و مهندسان ژاپن در اوایل دهه ١٩٥٠ بود سیستم كنترل كیفیت را از طریق تأكید بر رویه های انجام دادن كار (سطح خود ) توصیه می كرد . در حالی كه در مدل كیفیت آمریكایی علاوه علاوه بر روشها، به عملكرد كل مدیریت در سطح سازمان نیز عنایت شده است (سطح میانه ) و در مدل اروپایی مدیریت از وسعت بیشتری برخوردار شده و آنرا از دیدن كلان مورد توجه قرار داده است.
در هر حال چنین به نظر می رسد مدیریت فراگیر، نقطه عطفی در تاریخ مدیریت ایجاد كرده است و نظامهای سوداگر را به قبول فلسفه مدیریتی جدیدی (پارادایم نوین ) كه مبتنی بر كیفیت برتر و عنایت به مسئولیت اجتماعی آنهاست، ترغیب ساخته است.
عناصر اصلی مدیریت کیفیت فراگیر مرتبط با منابع انسانی
از آنجائیكه منابع انسانی شامل افراد، كلیه شبكه ها و ساختارهای مرتبط به منظور ارائه یك كار دسته جمعی با كیفیت می باشد لذا یك سازمان موفق می كوشد تا منابع انسانی خود را در جهت تولید محصولات ارائه خدمات با كیفیت بالا ترغیب مدیریت نماید.
در این راستا شواهد بسیارزیادی وجود دارد كه موفقیت سازمان وكیفیت به صورت دست دردست و موازی حركت میكنند ، مدیریت کیفت فراگیر یك استراتژی جهت تحقق بخشیدن به این امر می باشد.
عناصراصلی مدیریت کیفیت جامع که ارتباط مستقیم با منابع انسانی دارند به قرار زیر می باشد:
-افزایش كارایی و سیستمهای كاری از طریق توانمند سازی منابع انسانی
– بهبود مستمرسیستم از طریق بهینه سازی منابع انسانی
– رضایتمندی و خشنودی كاركنان (مشتریان داخلی)
– افزایش اثر بخشی فعالیت های منابع انسانی
– برنامه ریزی و ارزیابی منابع انسانی
– آموزش و توسعه منابع انسانی
مدل مدیریت کیفیت جامع
ارائه مدل های ویژه ای برای جلب توجه مشتریان به كیفیت از قدم های موثری بوده است كه كشورهای توسعه یافته صنعتی برداشته اند و آگاهی از نتایج تجارب آنها می تواند درجهت گیری سیاستگذاران و تصمیم گ یرند گان خط مشی های دولتی و بطور مشخص تر در عرصه تحول و اصلاح نظام اداری تاثیرگذار باشد و احتمالاٌ به سختگیری سیاستهای هدایتی وحمایتی درباره افزایش كیفیت منجرشود .از اینرو درصفحات بعد ابتدا مدل مدیریت كیفیت جامع ارائه می شود و سپس به تشریح هر یك از اصول ، قواعد وهمچنین راهكارهای اجرایی آن پرداخته خواهد شد.
توانمند سازی و مدیریت كیفیت
نتایج مدرن كیفیت جامع بر تلاشهای بهبود مستمر متمركز بوده و توانمند سازی (پروراندن) كاركنان كه یك شكل پیشرفته ای از مشاركت كاركنان و درگیر نمودن افراد در كار می باشد ،از مهمترین اصول موجود در(TQM)تلقی میگردد. اصولا منظور از توانمندسازی آن است كه در كاركنان اداری دانش، مهارت، اختیارات و علاقمند برای تصمیم گیری و انجام وظیفه در یك سازمان توانمند، كاركنان دارای شرایط لازم برای پاسخ گفتن به نیازها، ایجا د رضایت در مشتری، انجام فعالیت های با قابلیت اطمینان بالا، تولید محصولات /خدمات با كیفیت و بهبود مستمر می باشند . در سازمان های مذكور، كاركنان از شرایط كامل و بالقوه برخوردار می باشند، به گونه ای كه آنان اهداف خود را با اهداف بالاتر سازمان همسان كرده، دارای اختیارات و فرصت حداكثر مشاركت بوده و قادر به هرگونه عمل می باشند همچنین، نسبت به اهداف سازمان متعهد گشته و دارای ابزاری برای نائل آمدن به آن اهداف هستند.
در این قسمت به تشریح تیم های کاری به عنوان یکی از راه کارهای توانمند سازی اشاره می کنیم:
نحوه تشكیل تیم های كاری :
تشكیل، بخشی ضروری از فرآیند توانمند سازی است . یك مانع اصلی در تشكیل تیم، مقاومت از جانب سرپرست ها است . سرپرستها در تشكیل مؤثر تیم نقشی كلیدی ایفاد می كنند و بدون حمایت آنها، این امر شكست خواهد خورد .
دلایل اصلی عدم حمایت سرپرست ها از توانمند سازی تیم ها به شرح زیر است:
– بی میلی از واگذاری قدرت
– داشتن تصورات پیش انگاشته در مورد زیر دست ها
– نیاز به جا انداختن یك الگوی مناسب
– حساسیت نسبت به شغل
– این كه سرپرست فكر می كند: من می توانم آن را بهتر انجام دهم.
– ترس از بی اعتبار جلوه كردن
– این كه سرپرست فكر می كند: نهایتااٌ من باید پاسخ گو باشم.
یک (تیم) بدین شكل تعریف می شود : گروهی از افراد كه برای دستیابی به اهداف و مقاصد مشترك، با هم كار می كنند . تیم ها به خاطر تأكیدی كه بر افراد دارند، موفق اند . فرآیندهای نوین دارای ماهیتی پیچیده اند، ضمن اینكه به مشاركت افراد احتیاج دارند . حركت از عملیات شغلی اختصاصی به سمت یك محیط تیمی جایی كه اعضای تیم در مسئولیت و پاسخ گویی شریك هستند سطح كیفیت، كارآیی و تأثیر كار را افزایش می دهد . اما در اغلب موارد مؤثرند . بسته به نیازهای سازمان، شكل تیم ها فرق می كند؛ از گروههای كاری خودگران گرفته تا تیم های چند تخصصی كه به وسیله شورای كیفیت مورد تصویب قرار می گیرند . خیلی از مشكلات، از مرز عملیات های تخصصی فراتر می روند . بنابراین، تیم های چند تخصصی معمول ترین نوع هستند و تقریبًا ٨٥ درصد تعداد كل تیم ها را تشكیل می دهند . ١٥ درصد بقیه، گروههای كاری معمولی هستند. رهبران تیم ها ممكن است به وسیله ی شورای كیفیت منصوب شوند و یا توسط اعضای تیم انتخاب گردند. تشكیل تیم های توانمند، كار آسانی نیست . باید به خاطر داشت كه تیم ها باید مرزهایی برای جلوگیری از هرج و مرج داشته باشند . مقاومت در برابر تغییر مطمئنًا وجود خواهد داشت، صورت پذیرند . اولین گام در تشكیل تیم مشاركت دادن خود كاركنان به عنوان كسانی است كه در فرآیند تغییر شریك هستند.
ابزارهای مدیریت کیفیت
برای طراحی و پیاده سازی مدیریت جامع کیفیت لازم است از ابزارهای کیفی مناسب استفاده کنیم برای یادآوری تکنیکهای کیفی این فصل گنجانده شده است . اولین ومهمترین ابزار جهت پیاده سازی مدیریت جامع کیفیت در سازمان این ایزو می باشد که مفاهیم کیفت در آن گنجانده شده است .
برای ثبت نام در دوره آموزشی مدیریت کیفیت می توانید بر روی نام دوره با عنوان مدیریت کیفیت کلیک کنید.